
وقف | قوانین و مقررات وقف
انسان زندگی جاودانه و ابدی ندارد.به همین جهت مایل است پس از مرگ یادگاری هایی از خود به جای گذارد . این یادبود ها می توانند خیرات و مبرات عمل صالح هبه و وقف باشند.
وقف در لغت به معنی ایستادن و حبس کردن است و در اصطلاح حقوقی عبارت از آن است که شخص به منظور یک هدف انسانی و اخلاقی و با نیت مشروع تمام یا قسمتی از اموال خود را برای جلوگیری از نقل و انتقال حبس کند تا دیگران از منافع آن مال استفاده نمایند. مثلاً شخصی تمام یا قسمتی از اموال خود را وقف می نماید تا از منافع آن برای دختران بی بضاعت جهیزیه تهیه گردد.
وقف ریشه در تاریخ دینی و مذهبی ما دارد و از عقودی است که ضمن جلوگیری از مال اندوزی و تکاثر موجب تعادل و توازن ثروت در جوامع بشری می شود.
نیاکان ما اعتقاد و افری به وقف اموال داشته اند و وقف نامه هایی که از گذشته ها به جای مانده حکایت از این اعتقاد راسخ دارد ولی متاًسفانه این رسم بسیار با ارزش به تدریج و در طول زمان به بوته فراموشی سپرده شده است.
پیامبر اسلام می فرمایند: وقتی انسان می میرد سه چیز نام او را جاودانه می سازد:
- فرزند صالح
- علمی که دیگران از آن بهره مند گردند
- صدقه جاریه ( وقف)
امیدواریم با آشنایی با مبانی حقوقی عقد وقف شاهد رواج روز افزون این عمل خیر باشیم تا همگان از منافع آن بهره مند گردند.
ضروریات عقد وقف
- مال وقف باید از دارایی شخص خارج شود یعنی حبس گردد تا مورد نقل و انتقال قرار نگیرد.
- حبس مال باید دایمی باشد تا با گذشت زمان وضعیت ثابتی داشته باشد.
- مالی که وقف شد به خودی خود اداره آن را عهده بگیرد.
- وقف باید برای امور مشروع و با نیت خیر خواهانه باشد.
خصوصیات وقف
- واقف کسی است که مالی را که در مالکیت دارد وقف کند . همان طور که برای انجام معامله اهلیت طرفین معامله ( رشد، عقل و بلوغ) ضروری است. برای وقف اموال نیز برخورداری از این خصوصیت الزامی می باشد .وکیل در عقد وقف پس از آنکه مال به تصرف موقوف علیهم ( کسانی که وقف به نفع آنها می شود) داده شد عمل وقف تمام و کامل می گردد. شاید علت آنکه تصرف موقوف علیهم موجب کامل شدن این عمل حقوقی می شود آن است که واقف فرصتی داشته باشد تا عملاً خروج رایگان مال خود را به چشم خود ببیند تا چنانچه به عللی منصرف شد بتواند از آن انصراف نماید.
- واقف باید مالک مالی باشد که آن را وقف می کند ( لا وقف الا فی ملک) زیرا به موجب وقف مال از دارایی شخص خارج می شود همچنین واقف می تواند مالی از اموال خود را که دیگری به طور موقت از منافع آن استفاده می کند مانند ملک اجاره ای خود یا ملکی که مالک همجوار در آن حق ارتفاق (مثلاً حق آبچک) دارد را هم وقف نماید ( مشروط بر آنکه با وقف به حق همجوار آسیبی نرسد.
- واقف باید مالی را وقف کند که با استفاده از منافع عین مال از بین نرود بنابراین وقف مواد غذایی که با مصرف آن عینی باقی نمی ماند صحیح نمی باشد.
اقسام وقف
کسی که مال برای استفاده او وقف می گردد( موقوف عله) یا خاص است یا عام.
- موقوف علیه خاص: یعنی تنها اشخاص معینی و محصوری که در وقف نامه از آنها نام برده شده می توا نند از منافع وقف استفاده نمایند مانند : وقف بر اولاد بستگان خدمه و غیره.
- موقوف علیه عام: در وقف عام همه یا بخشی از افراد جامعه موضوع وقف هستند و از منافع آن استفاده می کنند مانند وقف مساجد معابر مدارس پل بیمارستان و غیره . در وقف عام خود واقف هم می تواند به عنوان یکی از افراد جامعه از منافع وقف استفاده نماید.
برای وقف نمی توان ما به ازاء تعیین کرد بدین معنی که واقف مالی را وقف کند مشروط بر آنکه موقوف علیه در مقابل آن مالی را ببخشد یا مخارج او را بدهد.
وقف اموال با نیت نا مشروع نافذ نیست چون همنطور که قبلاً بیان گردید وقف باید با نیت خیر و مشروع باشد . مشاوره حقوقی چنانچه کسی برای فرار از دین مال خود را وقف نماید نافذ نیست مگر آنکه طلبکار با وقف موافقت نماید که در این صورت وقف دارای اعتبار حقوقی خواهد شد.
متولی و ناظر
اداره وقف به عهده متولی و ناظر است وظیفه متولی تصمیم گیری و اجرا است اما ناظر همان طور که از نامش پیداست نقش بازرسی و نظارتی دارد.
متولی
متولی در جریان وقف امولا از طرف واقف تین می شود بنابراین پس از تحقق وقف واقف حق تعیین متولی را ندارد.
واقف می تواند خود را متولی قرار دهد ولی در هر صورت تولیت متولی باید از طرف اداره اوقاف گواهی شود در صورت اختلاف در این مورد مراتب در دادگاه مطرح و قابل رسیدگی خواهد بود.
متولی حق دارد که این سمت را قبول یا رد کند اما چنانچه سمت تولیت را پذبرفت دیگر حق ندارد استعفا دهد .
واقف و حاکم نمی توانند متولی را عزل نمایند یعنی عزل متولی امکان پذیر نمی باشد و چنانچه متولی در عمل و مدیریت وقف مرتکب خیانت در امانت گردد البته در یک صورت عزل متولی ممکن است و آن در صورتی است که در وقف نامه قید شده باشد که در صورت عدم عذالت یا خیانت در امانت متولی واقف یا حاکم حق عزل او را دارد.
همچنین ممکن است واقف در وقف نامه وصف خاصی را در مورد متولی نیز خودبه خود از او سلب خواهد شد مثلاً ممکن است واقف در وقف نامه قید نماید که متولی حتماً باید متاهل باشد پس چنانچه متولی همسرش را طلاق دهد وصف خاص مورد نظر واقف دیگر وجود ندارد و متولی خود به خود از سمت خود عزل خواهد شد.
تولیت سمتی است که واقف به متولی می دهد بنابراین متولی نمی تواند از خود سلب تکلیف و مسوولیت نموده و آن را به دیگری واگذار کند.
البته متولی برای اداره امور می تواند در یک صورت وکیل بگیرد و آن در حالتی است که در وقف نامه شرط مباشرت نیامده باشد یعنی چنانچه واقف در وقف نامه صرفاً متولی را مقید به انجام و اداره امور وقف نکرده باشد او می تواند برای اداره امور وکیلی انتخاب نماید و البته وکیلی که متولی برای انتخاب می کند باید توانایی انجام امور را داشته باشد . چنانچه واقف دروقف نامه خود اجرتی برای متولی تعیین کرده باشد همان میزان چه کم و چه زیاد به او پرداخت می گردد اما چنانچه دستمزدی تعیین نکرده باشد متولی مستحق دریافت اجرت المثل می باشد. البته واقف می تواند خودش متولی وقف باشد و برای اداره موقوفه برای خود اجرتی تعیین نماید ولی نباید میزان اجرت آن قدر زیاد باشد که این تصور را ایجاد نماید که واقف برای فرار از این دین یا مالیات مال خود را وقف نموده تا به این وسیله ضمن حفظ مالکیت خود از منافع آن استفاده نماید که در این صورت چنین وقفی را باید باطل دانست.
واقف می تواند یک یا چند نفر را برای اداره موقوفه تعیین نماید که به طور مستقل یا دسته جمعی موقوفه را اداره نمایند یا متولی ای تعیین نماید که همراه خودش یا بدون او موقوفه را اداره نماید.چنانچه واقف چند متولی تعیین نمود که هر یک به طور مستقل موقوفه را اداره نمایند اقدام هر یک از متولیان اعتبار دارد و هر یک از آنها که زودتر اقدامی انجام دهد آن عمل معتبر است . در این حالت فوت یا جنون هر یک از آنها در تولیت بقیه خلل وارد نمی کند.
چنانچه وظیفه متولیان به صورت مشترک باشد هیچ یک به تنهایی نمی تواند اقدامی انجام دهد چرا که انجام این کار اقدامی فضولی محسوب می شود. بنابراین کلیه امور باید به صورت مشترکو توسط همه آنها صورت گیرد و چنانچه یکی از آنها فوت نماید یا محجور گردد در صلاحیت دیگران تاًثیرگذار خواهد بود.
ناظر
همانطور که گفته شد سمت ناظر بیشتر جنبه بازرسی در امور متولی است تا کار موقوفه را به درستی انجام دهد . این نظارت به دو صورت است : اطلاعی و استصوابی
در نظارت اطلاعی اعمال متولی به اطلاع ناظر می رسد تا چنانچه خلاف و خیانتی مرتکب شد از طرف ناظر مراتب به مراجع ذی صلاح اطلاع داده شود.
در نظارت استصوابی نظارت به صورت کامل انجام می گیرد .وکیل ملکی یعنی هر عملی که متولی انجام می دهد باید با تصویب ناظرباشد بدون آنکه ناظر در کار عملی موقوفه مداخله ای داشته باشد . ناظر هم مانند متولی در حکم امین استو چنانچه در امور خلاف با متولی تبانی کند یا خود راساً مرتکب خیانت شود مسئوول است.
نگهداری مال موقوفه
مهم ترین وظیفه متولی نگهداری مال موقوفه استزیرا باید عین مال موجود باشد تا بتوان از منافع آن استفاده کرد. منابراین در درجه اوا منافع موقوفه صرف نگهداری و حفاظت و تعمیر آن می شود و مازاد آن بین موقوف علیهم تقسیم می شود البته هزینه نگهداری موقوفه باید در حد متعادل و متعارف باشد. چنانچه واقف ترتیب و نحوه نگهداری و اداره موقوفه را در وقف نامه مشخص کرده باشد طبق آن عمل می شود والا این کار طبق شیوه و نظر متولی صورت می پذیرد.
چنانچه قسمتی از ملک وقف شده باشد و قسمت دیگر در مالکیت شخصی واقف باقی بماند تقسیم ملک مزبور به دو بخش وقفی و ملکی بدون اشکال است اما موقوف علیهم به دلیل آنکه مالکیتی در مال موقوفه ندارد نمی توانند موقوفه را بین خود تقسیم نمایند هر چند تقسیم منافع بین آنها بون اشکال است.
همچنین افراز وقف از وقف نیز اشکالی ندارد بدین صورت که ممکن است ملک مشاء بین دو مالک وقفی باشد که تقسیم بین آنها بدون آشکال است.
انحلال وقف
همان طور که گفته شد در وقف باید عین مال باقی بماند تا بتوان از منافع آن استفاده نمود . گاهی اوقات ممکن است در طول زمان عین مال از بین برود مثلاً اگر کتاب است به تدریج فرسوده شود یا اگر حیوان است بمیرد یا اگر خانه است در اثر حوادث طبیعی از بین برود . در این حالت چون با از بین رفتن عین مال از بین نمی رود ولی به صورتی در می آید که قابلیت انتفاع و استفاده را ندارد مثلاً اگر خانه است در طول زمان دیگر غیر قابل سکونت شده یا اگر درخت است خشکیده شود در این حالت شاید بتوان با فروش آن وجه به دست آمده را صرف اموری کرد که به نیت واقف نزدیک می باشد چرا که وجهی که از فروش مال موقوفه حاصل می گردد نیز وقف است.
موارد فروش مال موقوفه
به موجب قانون در سه مورد می توان مال موقوفه را فروخت:
- خراب شدن مال موقوفه
- ترس از خراب شدن مال موقوفه به نحوی که آبادانی آن ممکن نباشد یا کسی حاضر به آبادانی آن نشود.
- اختلاف بین موقوف علیهم به صورتی مه بیم خونریزی و کشت و کشتار رود.
چنانچه قسمتی از موقوفه خراب شود فقط باید همان قسمت رافروخت نه همه موقوفه را مثلاً اگر موقوفه باغ باشد و قسمتی از درختان آن بخشکد فقط قسمت خشکیده قابل فروش است نه همه باغ.