رهبر معظم انقلاب در بیانات خود در سال ۲۳ مهر سال ۱۳۹۱ در جمع دانشجویان و دانشآموزان و جوانان خراسان شمالی چندین سؤال مهم و اساسی را مطرح کردند که یکی از آن سؤالات این بود «چه کنیم تا زن هم کرامت و عزت خانوادگیش حفظ شود و هم بتواند وظایف اجتماعی خود را انجام دهد؟» ایشان در سخنرانیها و بیانات قبلی و بعدیشان نیز به طور مکرر بر این موضوع تأکید داشتند و بارها خواستار توجه ویژه نهادهای قانونگذاری و خانوادهها به آن شدند.
باتوجه به گذشت نزدیک به چهار سال از این پرسش مقام معظم رهبری، لازم دیدیم نگاهی داشته باشیم به دیدگاه دین در این زمینه و جایگاه زن در خانه و خانواده و تعاملات صحیحی که باید با او صورت گیرد.
دیدگاه اسلام در عرصه عمومی به انسان
کرامت در لغت به معنای سخاوت، شرافت و عزت است (۱). خداوند به انسان کرامت ذاتی داده است و بر این موضوع در آیه ۷۰ سوره اسرا نیز تأکید دارد، زمانی که میفرماید: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ…»
در کنار این کرامت ذاتی، انسان امانتدار امانت سنگین الهی است: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَینَ أَنْ یحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ» (۲)؛ ما امانت (تعهد، تکلیف، و ولایت الهیه) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند؛ اما انسان آن را بر دوش کشید.
این همه بدان معناست که انسان به عنوان خلیفه الهی از چنان جایگاهی برخوردار است که همواره باید مورد احترام قرار گیرد و حرمت او حفظ شود؛ چه در خانه و چه در اجتماع؛ چه در زمان جنگ و چه در زمان صلح؛ چه زن باشد و چه مرد؛ چه غنی باشد و چه فقیر و… .
دیدگاه اسلام نسبت به زن
در این میان نگاه اسلام به زن، نگاه ویژه و جدای از مردان نیست: «یا اَیُّهاالنَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذى خَلَقَکُمْ منْ نَفْسٍ واحِدَهٍ وَ خَلَقَ منْها زَوْجَها وَبَثَّ منْهُما رجالاً کَثیراً وَ نِساءً…» (۳)؛ اى مردم از پروردگارتان پروا کنید، آن که شما را از یک نفس آفرید و از آن نفس واحد، همسر او را و از آن دو مردان و زنان بسیار پدید آورد.
اما باتوجه به سالها حرمان و تنگی و سختی که بر زنان رفته است، گاهی بهطور ویژه به آنها اشاره شده و نوع و نحوه برخورد با ایشان برای عرب جاهلی و آیندگان غافل توضیح داده شده است.
الف- آیات و روایات
۱٫ تأمین مالی: در آیات و روایات بر این نکته که تأمین نفقه زن برعهده مرد است، به صراحت اشاره شده است. قرآن کریم، ذیل آیه قوامیت تصریح میکند: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ» (۴). مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بهخاطر برتریهایی که خداوند برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و بهخاطر انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) میکنند.
در روایتی از امام صادق علیهالسلام نیز بر این مطلب تأکید شده است: «ای معاذ! برای خانوادهات کار و تلاش کن؛ مبادا آنان برای تو کار و تلاش کنند» (۵).
۲٫ استقلال مالی: باوجود وجوب تأمین مالی زن توسط همسر و پدر، او از استقلال مالی برخوردار است و میتواند در مورد داراراییهای خود تصمیم بگیرد. قرآن نیز بر حق مالکیت زن در اموال خود و استقلال اقتصادی او صحه گذاشته و میگوید: «لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ نَصِیبًا مَفْرُوضًا» (۶)؛ براى مردان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جاى گذاشتهاند سهمى است و براى زنان [نیز] از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان [آنان] بر جاى گذاشتهاند سهمى [خواهد بود]؛ خواه آن [مال] کم باشد یا زیاد، نصیب هرکس مفروض شده است.
و یا در آیه دیگری بر حق بودن آنچه دریافت میکنند اشاره شده است: «وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَیتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ یأْتِینَ بِفَاحِشَهٍ مُبَینَهٍ» (۷) آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتی از آنچه را به آنها دادهاید (از مهر)، تملک کنید! مگر اینکه آنها عمل زشت آشکاری انجام دهند.
۳٫ رفتار به معروف: زن و مرد، موجب آرامش و امنیت یکدیگرند، رحمت و مودت میان آنان بهترین اتفاق ممکن در میان آنهاست (۸). اما مهمترین کلیدواژه قرآن در توصیه به زوجینی که زندگی معمولی دارند، رفتار بر مبنای معروف است: «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیئًا وَیجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیرًا کَثِیرًا…» (۹)؛ با آنان، به طور شایسته رفتار کنید! و اگر از آنها، (به جهتی) کراهت داشتید، (فوراً تصمیم به جدایی نگیرید!) چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانی در آن قرار میدهد!
در تفسیر عبارت عاشروهن بالمعروف به نکات فراوانی اشاره شده است؛ اما همه به این معناست که این رفتار باید مطابق با الگوی اسلامی و بر اساس اخلاق باشد، امری که در روایات فراوانی نیز بدان تأکید شده است:
امیرمؤمنان علیهالسلام میگویند: «فدارها على کل حال و احسن الصحبه لها لیصفوا عیشک» (۱۰)؛ درهرحال با همسرت مدارا کن و با او به نیکى معاشرت نما، تا زندگیت با صفا شود.
رسولاکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز میفرمایند: «الاخیرکم خیرکم لنسائه و انا خیر کم لنسائى» (۱۱)؛ بهترین شما مردى است که با زنش خوشرفتارتر باشد و من از همه شما نسبت به زنانم خوشرفتارترم.
در روایت دیگری از رسول گرامی صلیالله علیهوآلهوسلم نقل شده است: «برادرم جبرئیل به من خبر میداد و همواره سفارش زنان را میکرد، تاآنجا که گمان کردم برای شوهر جایز نیست که به زنش حتی اف بگوید… شما زنان را به عنوان امانت خدایی گرفتهاید» (۱۲).
۴٫ احترام و حفظ کرامت: یکی از مهمترین شاخصههای حسن معاشرت، حفظ احترام و کرامت افراد است. پیامبر خاتم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمایند: «زنان را احترام و اکرام نمیکند، جز کسى که بهرهاى از کرامت برده باشد و به زنان اهانت نمیکند، مگر انسان پست» (۱۳). امام باقر علیه السلام نیز در روایتی دلنشین میفرمایند: «هرکس زنى بگیرد، باید احترامش کند. زن شما لعبت و دلبر است؛ هرکسى لعبتى به دست آورد، نباید آن را ضایع سازد» (۱۴).
در میان احادیث واردشده، علاوه بر این دستورات کلی، بر نمونههای فراوانی از حفظ کرامت زنان در خانه و خانواده اشاره شده است که تعدادی از آنها را عنوان میکنیم:
توجه و محبت به زنان: اولین رکن احترام، توجه داشتن و حتی محبت کردن است. رسول مهربانیها در اینباره میفرمایند: «دوستتدارم مرد به همسرش، هیچگاه از قلب او بیرون نخواهد رفت» (۱۵).
این ابراز علاقه، در کلام خلاصه نشده و خود پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به طور عملی نیز به همسرانشان توجه نشان میدادند. از منظر ایشان حضور مرد در خانه تا بدانجا اهمیت دارد که فرمودهاند: «نشستن مرد پیش زن و فرزندنش، نزد خداوند محبوبتر است از اعتکاف در این مسجد من» (۱۶). و در عمل نیز به ظرایف و جزییاتی توجه داشتند که کمتر مردی بدان توجه دارد، اموری که حس خوب توجه و حمایت را به زن منتقل میکند: «میمونه همسر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میگوید: همانا پیامبر هرگاه که من حائض بودم مرا امر میفرمود که جامهاى به صورت لنگ برخود بندم و با او در یک بستر بخوابم» (۱۷).
توجه به خواست و شأن زنان: رسول رحمت، آنچه مرد باید در خانه انجام دهد را در سه نکته خلاصه میکنند؛ سه نکتهای که حتی اگر در سرشت و طبیعت او نیست هم باید آن را به دست آورد: «خوشرفتارى، گشادهدستى به اندازه و غیرتى همراه با خویشتندارى» (مستدرک الوسایل، ج ۱۴، ص ۲۵۳)
شاید معنای گشادهدستی را بتوان در روایتی که از امام باقر علیهالسلام به درستی درک کرد؛ جابر از امام باقر علیهالسلام نقل میکند: «عدهای بر امام حسین علیهالسلام وارد شدند؛ ناگاه فرشهای گرانقیمت و پشتیهای فاخر و زیبا را در منزل آن حضرت مشاهده کردند. عرض کردند: ای فرزند رسول خدا! ما در منزل شما وسایل و چیزهایی مشاهده میکنیم که ناخوشایند ماست!
حضرت فرمود: ما بعد از ازدواج، مهریه همسرانمان را پرداخت میکنیم و آنها هرچه دوست داشتند، برای خود خریداری میکنند. هیچیک از وسایلی که مشاهده کردید، از آن ما نیست» (۱۸).
رسولاکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز فرمودند: «مؤمن مطابق میل عیالش (خانوادهاش) غذا میخورد و انسان منافق و دوچهره، خانوادهاش مطابق میل او غذا میخورند» (۱۹).
امام صادق علیهالسلام در عبارتی دیگر از حقوق زن بر شوهر گفته و میفرمایند: «هر میوهای که همه مردم از آن میخورند، باید به خانوادهاش بخوراند و در روزهای عید خوراک آنان را افزایش دهد، و چیزهایی برای آنان فراهم کند که در روزهای دیگر فراهم نمیکرده است» (۲۰).
و حتی دقیقتر از آن به مسافرت نیز اشاره داشته به مردان توصیه میکنند: «هرگاه یکی از شما به مسافرت رود و سپس از سفر برگردد، پس باید برای خانواده خود به اندازهای که توانایی دارد، سوغاتی بیاورد» (۲۱).
کمک به همسر: باور آنکه زن وظیفهای در خانه ندارد و آنچه انجام میدهد همه و همه از محبت است و توجه و علاقه او به زندگی و همسر و فرزندان، شاید برای بسیاری دشوار باشد. اما پذیرفتن همین نکته ساده موجب میشود که مرد هم در خانه خود را موظف به انجام برخی از امور بداند. این سیره معصومین علیهمالسلام نیز است: در نقلی از امیرمؤمنان علیهالسلام آمده است: «پیامبر وارد منزل ما شد؛ درحالیکه فاطمه در کنار دیگ نشسته بود و من عدس پاک میکردم. پیامبر خطاب به من فرمود: ای اباالحسن! از من بشنو و من به جز دستور پروردگار سخنی به زبان نمیآورم! هر مردی که به زن خود در کارهای خانه کمک کند، برای او به تعداد هر موی بدنش ثواب یک سال عبادت نوشته میشود؛ عبادتی که روزهایش، روزه و شبهایش به عبادت پرداخته باشد» (۲۲).
رسول خدا در جایی دیگر در اینباره میفرمایند: «کمک به همسر و انجام کارهای خانه، صدقه و احسان در راه خداست» (۲۳).
ب- نگاه رهبری
۱٫ آنچه باید باشد
حفظ کرامت زن: «هیچ مکتبی بهقدر اسلام، ارزش و کرامت انسان را والا نمیداند. یکی از اصول اسلامی که همیشه در تعریف و معرفی اسلام مطرح شده است، اصلِ تکریم انسان است» (۲۴). «اسلام با نظر کرامت به زن نگاه میکند. همه خصوصیات انسانی میان زن و مرد مشترک است. یک انسان قبل از آنی که اتصاف پیدا کند به زن بودن، یا مرد بودن، متصف است به انسان بودن. در انسانیت، زن و مردی وجود ندارد، همه یکسانند. نگاه اسلام این است» (۲۵).
ریحانه دانستن زن: «در داخل خانواده هم، از نظر اسلام مرد موظف است که زن را مانند گلی مراقبت کند. میفرماید: «المرأه ریحانه»؛ زن گل است. این مربوط به میدانهای سیاسی و اجتماعی و تحصیل علم و مبارزات گوناگون اجتماعی و سیاسی نیست؛ این مربوط به داخل خانواده است. «المرأه ریحانه و لیست بقهرمانه»؛ این چشم و دید خطابینی را که گمان میکرد زن در داخل خانه موظف به انجام خدمات است، پیغمبر با این بیان تخطئه کرده است. زن مانند گلی است که باید او را مراقبت کرد. با این چشم باید به این موجود دارای لطافتهای روحی و جسمی نگاه کرد. این نظر اسلام است. هم خصوصیت زنانگی زن که همه احساسات و خواستهای او بر اساس این خصوصیت زنانگی است، حفظ شده است، بر او تحمیل نشده است، از او خواسته نشده است که درحالیکه زن است، مثل مرد فکر کند، مثل مرد کار کند، مثل مرد بخواهد -یعنی خصوصیت زن بودن که یک خصوصیت طبیعی و فطری و محور همه احساسات و تلاشهای زنانه است، در دید اسلامی حفظ شده- هم درعینحال، میدان علم، میدان معنویت، میدان تقوا، میدان سیاسی، بر روی او باز شده است و او، هم به کسب علم تشویق شده است، هم به حضور در میدانهای گوناگون اجتماعی و سیاسی. آن وقت در داخل خانواده هم به مرد گفتهاند که حق تکلیف، تحمیل، زیادهروی، اعمال قدرتهای جاهلانه و غیر قانونی ندارد. این، آن نگاه اسلامی است» (۲۶).
شناخت شأن زن: «در جامعه ما متأسفانه بهتبع خیلی از جاهای دنیا، شأن زن شناخته نشده است. در نظر اسلام و در نگاه کلیای که اسلام دارد، زن همان است که در این جمله «اَلمِرأَهُ رَیحانَهٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه» است؛ مثل یک گل. یک گل، وجودش لازم است و نگهداریاش لوازمی دارد: وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه؛ منظور از قهرمان، این قهرمان متعارف ما نیست، قهرمان یعنی کارگزار؛ یعنی درواقع رییس خدمه. اینجوری نیست که خانم در خانه شما مسئول خدمتگزاری باشد، حالا ولو بهعنوان رییس خدمه؛ قضیه این نیست. وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه؛ قهرمان در تعبیرات عربی و در اصطلاحات رایجِ ادبیات عرب عبارت است از آن کسی که ملک شما را برایتان اداره میکند؛ یعنی کارهایتان را انجام میدهد؛ وقتی شما صاحب یک ملکی هستید، یک قهرمانی دارید؛ میگوید زن اینجوری نیست. حالا شما ببینید اگر در یک خانوادهای، در یک جامعهای، به زن با این چشم نگاه بشود، اولاً تکریم او، حفظ حرمت او، برخورد ملاطفتآمیز با او و مسائل فراوانی که دنبالش هست، چقدر موجب میشود که زن احساس امنیت کند، احساس آرامش کند. …و البته مهمترین مسئولیت زن هم کدبانویی است؛ معنای کدبانویی خدمتگزاری نیست، معنایش این است که محیط خانواده را برای فرزندان و برای همسر یک محیط امن و آرام و مهربانی میکند، با مهربانی خودش، با عزتی که در خانه برای او فرض میشود» (۲۷).
ارزشگذاری درست: «اسلام در مقابل جاهلیتی که به زن ظلم میکرد، ایستادگی کرد؛ هم در میدان معنویت و فکر و ارزشهای انسانی، هم در میدان حضور سیاسی و هم از همه بالاتر در عرصه خانواده. زن و مرد، ناگزیر اجتماع کوچکی به نام خانواده دارند که اگر در جامعهای ارزشگذارى درست صورت نگیرد، اولین نقطهای که به زن ستم میشود، داخل خانواده است. در هر سه عرصه، اسلام ارزشگذاری کرده است» (۲۸).
امنیت و آرامش داشتن زن: «به نظر من خیلی از این مشکلات مربوط به بانوان، ناشی است از مشکلات حیات جمعی خانواده، به حیثی که زن در آن محور است. ما خلأهای قانونی و عادتی و سنتى عجیب و فراوانی داریم. گاهی اوقات خانمهایی با ما تماس میگیرند -یا از مجلس، یا از حوزه، یا از مراجعات گوناگون مردمی، یا از مراکز دیگر- و مشکلاتشان را میگویند؛ این مشکلات عمدتاً مربوط میشود به مشکلات داخل خانواده. اگر زن داخل خانواده امنیت روانی داشته باشد، امنیت اخلاقی داشته باشد، آسایش داشته باشد، سَکَن داشته باشد، حقیقتاً شوهر برای او لباس محسوب شود -همچنان که او لباس شوهر است- و همچنان که قرآن خواسته، مودت و رحمت بین اینها باشد، و اگر «ولهنّ مثل الّذی علیهن» در خانواده رعایت شود -این چیزهایی که اصول کلی و اساسی است- آنگاه مشکلات بیرون خانواده برای زن قابل تحمل خواهد شد؛ اصلاً بر اینها فائق میآید. اگر زن در آسایشگاه خود، در سنگر اصلی خود، بتواند مشکلات خودش را کاهش بدهد، بلاشک در عرصه اجتماع هم خواهد توانست» (۲۹).
ستم نکردن: «هدف اسلام در دفاع از حقوق زنان این است که زن تحت ستم نباشد و مرد خود را حاکم بر زن نداند. در خانواده، حدود و حقوقی هست. مرد حقوقی دارد، زن هم حقوقی دارد و این حقوق بهشدت عادلانه و متوازن ترتیب داده شده است. آنچه به نام اسلام است و غلط است، آنها را نمیگوییم و از آنها دفاع نمیکنیم. آنچه متعلق به اسلام است، بینات اسلام و مسلمات اسلام است. اینها چیزهایی است که میان حقوق زن و مرد در داخل خانواده توازن قائل است» (۳۰).
«عزیزان من! در اسلام به مرد اجازه داده نشده است که به زن زور بگوید و امری را بر او تحمیل کند. برای مرد در خانواده، حقوق محدودی قرار داده شده است که از روی کمال مصلحت و حکمت است. این حقوق، برای هر کس گفته و تشریح شود، مورد تصدیق قرار خواهد گرفت. همچنین، برای زن نیز در خانواده، حقوقی معین شده است که آن هم از روی مصلحت است» (۳۱).
۲٫ چه باید کرد؟
«پرداختن به مسأله خانواده و بهخصوص مسأله سلامت و امنیت و آرامش و تکریم زن در محیط خانواده، یکی از مسائل اصلی است. ما چند مسأله اصلی داریم، یکی از آنها این است» (۳۲). «اساس خانواده با امواج خیلی تند و بیرحمانه تبلیغات غربی دچار تزلزل و تهدید است… بنابراین کار حمایت و حراست از بقای خانواده و حراست از خانواده، کار بسیار مهمی است… این قضیه، قضیه خیلی عمیقی است» (۳۳). در این مسیر اقداماتی باید انجام گیرد، که مقام معظم رهبری بارها و بارها در بیانات خود به تفصیل راه را برای پیگیری و مطالبه و قانونگذاری صحیح نشان دادهاند:
بازیابی هویت زن مسلمان: «شما بانوان نخبه، دختران نخبه، جوانان نخبه، یکی از مهمترین مسئولیتهاتان امروز این است که نقش زن را از دیدگاه اسلام ترسیم کنید، برجسته کنید، روشن کنید؛ تربیت انسانی زن بزرگترین خدمت به جوامع انسانی و اسلامی است؛ این حرکت باید راه بیفتد. البته راه افتاده است، باید تشدید بشود، باید فراگیر بشود، باید پیش برود و شما در این حرکت، بدون تردید پیروز خواهید شد. یک کار اساسی این است. … امروز اگر شما بانوی نخبه اسلامی تلاش کنید که هویت اسلامی را به زن مسلمان برگردانید، بزرگترین خدمت را به امت اسلامی و به بیداری اسلامی و به عزت و کرامت اسلامی کردید» (۳۴).
زن، عنصر اصلی تشکیل خانواده: «زن را به چشم یک انسان والا نگاه کنید، تا معلوم شود که تکامل و حق او و آزادی او چیست. زن را بهعنوان موجودی که میتواند مایهای برای صلاح جامعه با پرورش انسانهای والا شود نگاهکنید، تا معلوم شود که حق زن چیست و آزادی او چگونه است. زن را به چشم آن عنصر اصلی تشکیل خانواده در نظر بگیرید؛ که خانواده اگرچه از مرد و زن تشکیل میشود و هر دو در تشکیل خانواده و موجودیت آن مؤثرند، اما آسایش فضای خانواده، آرامش و سکونتی که در فضای خانه است، به برکت زن و طبیعت زنانه است. با این چشم به زن نگاهکنند تا معلوم شود که او چگونه کمال پیدا میکند و حقوقش در چیست» (۳۵).
رفع موانع سلب آرامش: «نگاه کنید ببینید عوامل سَلب آرامش و سکینه روحی زن در خانواده چه چیزهایی است؟ دنبال این باشید که با قانون، با روشهای تبلیغی، با روشها و شیوههای گوناگون، اینها را برطرف کنید. این، اساس قضیه است. زن در خانه مایه آرامش است؛ مایه آرامش مرد، و مایه آرامش فرزندان؛ دختر و پسر. اگر خود زن برخوردار از آرامش روانی و روحی نباشد، نمیتواند این آرامش را به خانواده بدهد. زنی که مورد تحقیر قرار بگیرد، مورد اهانت قرار بگیرد، مورد فشار کار قرار بگیرد، نمیتواند کدبانو باشد؛ نمیتواند مدیر خانواده باشد؛ درحالیکه زن، مدیر خانواده است. این مسئله اصلی است. این یکی از آن اصلیترین مسائل است، که خب در محیط زندگی ما -چه محیطهای قدیمی ما، چه محیطهای جدید ما- چندان مورد توجه قرار نگرفته است و باید مورد توجه قرار بگیرد.
تصور از زن در خانه، تصور یک موجود درجه دویی [است] که موظف به خدمتگزاری به دیگران است؛ این تصور بین خیلیها هست -حالا بعضیها به زبان میآورند، بهرو میآورند، بعضیها هم به رو نمیآورند، اما در دلشان این است- این درست نقطه مقابل آن چیزی است که اسلام بیان کرده است» (۳۶).
احترام به حضور زن در خانه: «مسأله احترام کار زن در خانه و عدم الزام او، مجبور نبودن او، قابل خریداری شدن این کار یعنی قابل مبادله با پول؛ این است. اینها چیزهایی است که خب در اسلام هست، در فقه اسلام هست؛ همانطور که اشاره کردند ایشان، واقعاً فقه ما فقه مترقی و برجستهای است. یک چیزهایی از آن را بعضی میگیرند، یک چیزهایی از آن را فراموش میکنند، یک چیزهایی را هم بهخاطر هماهنگی با این افکار هوچیگرانه غربی از اینرو به آنرو میکنند؛ این را هم دیدهایم ما» (۳۷).
«در خانواده هی گفته میشود نقش زن. دلیلش هم واضح است؛ چون زن در خانواده عنصر محوری است. اما اینجور نیست که مرد در خانواده وظیفه و مسئولیت و نقشی نداشته باشد. مردهای بیخیال، مردهای بیعاطفه، مردهای عیاش، مردهای قدرنشناس زحمات زن خانه، اینها به محیط خانه لطمه میزنند. مرد باید قدردان باشد. جامعه باید قدردان باشد. حتماً بایستی بر روی کار زنهای خانهدار ارزشگذاری ویژه بشود. بعضی میتوانستند بروند کار بگیرند، بعضی میتوانستند تحصیلات عالیه بکنند، بعضی تحصیلات عالیه هم داشتند -من دیدم زنانی را از این قبیل- گفتند ما میخواهیم این بچه را بزرگ کنیم، خوب تربیت کنیم، نرفتیم کار بگیریم. زن نرفته کار بگیرد، آن کار هم زمین نمانده؛ آن ده نفر دیگر رفتند آن کار را گرفتند. باید از اینجور زنی قدردانی شود. در بیاناتی که حضرات فرمودند، این بود که مثلاً بیمههایی برای اینها درنظر گرفته شود. بله، تأمین اقتصادیشان، بیمهشان، بقیه چیزهایی که لازم است، باید درنظر گرفته شود» (۳۸).
.
ممانعت از ظلم به زن: «چنانچه نگذارند زن به تحصیلات صحیح و به علم و معرفت دست پیدا کند، این ظلم است. اگر شرایط طوری باشد که زن فرصت پیدا نکند به خاطر زیادی کار و فشار کارهای گوناگون، به اخلاق خود، به دین خود و به معرفت خود برسد، این ظلم است. اگر زن امکان پیدا نکند که از مایملک خود به طور مستقل و با اراده خود استفاده کند، این ظلم است. اگر به زن در هنگام ازدواج، شوهری تحمیل شود -یعنی خود او در انتخاب شوهر نقشی نداشته باشد و اراده و میل او مورد اعتنا قرار نگیرد- این ظلم است. اگر زن، چه آن وقتی که داخل خانه با خانواده زندگی میکند و چه در صورتی که از شوهر جدا میشود، نتواند از فرزند خود بهره عاطفی لازم را ببرد، این ظلم است. اگر زن استعدادی دارد -مثلاً استعداد علمی دارد، استعداد برای اختراعات و اکتشافات دارد، استعداد سیاسی دارد، استعداد کارهای اجتماعی دارد- اما نمیگذراند از این استعداد استفاده کند و این استعداد شکوفا شود، ظلم است.
ممکن است انواع ظلمها در جامعه وجود داشته باشد، که باید این ظلمها برداشته شود؛ اما درعینحال به مسئولیت زن و مسئولیت مرد که در قبال هم هر دو مسئولیتی به عنوان تشکیل خانواده دارند، باید به چشم اهمیت نگریسته شود؛ چون خوشبختی زن و خوشبختی مرد در این است. بعضی خیال میکنند زن کمبودش این است که مشاغل بزرگ و سروصدادار ندارد! خیر؛ مشکل زن این نیست. حتی آن زنی هم که شغل بزرگی دارد، به محیط امنی در خانواده، به یک شوهر مهربانِ بامحبت، به یک تکیهگاه مطمئن عاطفی و روحی -که شوهر و مرد اوست- نیازمند است. طبیعت و نیاز عاطفی و روحی زن این است؛ باید این نیاز برآورده شود.
مسأله شغل هم مسأله دیگری است؛ البته مسأله درجه اولی نیست. اگرچه اسلام مانع مشاغل و مسئولیتهای زنان نیست -مگر در موارد استثنایی، که بعضی مورد اتفاق بین فقهاست، بعضی هم مختلفٌفیه است، و در این زمینهها هم البته باید کار شود- لیکن مسأله اصلی زن این نیست که آیا شغلی دارد یا ندارد. مسأله اصلی زن، آن مسأله اساسی است که امروز در غرب متأسفانه از بین رفته است، و آن همان احساس آرامش و احساس امنیت و احساس امکان بروز استعداد و مورد ستم قرار نگرفتن در جامعه و در خانواده و در خانه شوهر و در خانه پدر و امثال اینهاست. کسانی که در خصوص مسئله زن تلاش میکنند، باید در این زمینهها تلاش کنند» (۳۹).
«در گزارشی که اخیراً به من دادند، آمده است که در بعضی از مناطق آذربایجان غربی، هفتاد درصد کارهای روزمره را زنان و سی درصد بقیه را مردان انجام میدهند! این ظلم است. این به خلاف نظر اسلام است. اینکه بعضی مردان وقتی میخواهند ازدواج کنند، شرط قائل میشوند که زن باید حتماً کار کند و شغل و درآمدی داشته باشد، خطاست. گرچه خلاف شرع نیست، اما اسلام به چنین کاری هم توصیه نمیکند. … . اینکه او را مجبور کنند و بگویند باید حتماً شغلی بپذیری، روزی فلان قدر کار کنی تا با درآمد آن بتوانی در تأمین هزینه خانوار، سهمی بهعهده بگیری، نه. این را هم اسلام از زن نخواسته است. این را هم یک نوع تحمیل بر زن به حساب میآورد.
من به خانوادهها توصیه میکنم که اجازه دهند دخترهایشان درس بخوانند. مبادا پدر و مادری، از روی تعصب دینی، خیال کنند که باید جلوِ دختر را بگیرند تا تحصیلات عالیه نکند! نه؛ دین چنین چیزی نگفته است. دین، برای تحصیل علم، میان دختر و پسر فرقی نمیگذارد. اگر پسر شما تحصیلات عالیه میکند، بگذارید دختر شما هم به تحصیلات عالیه بپردازد. بگذارید دختران جوان ما درس بخوانند، علم بیاموزند، آگاهی پیدا کنند، به شأن خودشان واقف شوند و قدر خود را بدانند، تا بفهمند که تبلیغات استکبار جهانی در خصوص زن، چقدر بیپایه و اساس و پوچ است. در سایه سواد، میشود اینها را فهمید» (۴۰).
«البته این را من بارها گفتهام، الان هم میگویم؛ در جوامع ما هم -یعنی جوامع اسلامی و جامعه ایرانىِ خود ما- متأسفانه مثل جوامع غربی یک بیعدالتی در ارتباطات خانوادگی زن و مرد وجود داشته؛ عمده هم مربوط به داخل خانواده است؛ این باید جلویش گرفته شود. یک مقداری با نصیحت امکانپذیر است؛ یک مقداریاش هم با نصیحت ممکن نیست، با ضرب و زور قانون باید جلویش گرفته شود. زنان، مظلوم واقع میشوند. مرد چون از لحاظ جسمانی و برخی از خصوصیات دیگر توانائیهای بیشتری دارد، در مواردی از این تواناییها سوءاستفاده میکند و زورگویی میکند؛ این باید جلویش گرفته شود. این کار با قانون امکانپذیر است؛ البته همانطور که عرض کردیم، با تهذیب و اخلاق مردان هم امکانپذیر است.
تصویر کیفیت برخورد زن و مرد در اخلاق اسلامی و قانون اسلامی هم به نظر ما بایستی بیشتر رویش کار شود. بعضی متدین هم هستند، اما چون با مفاهیم اسلامی درست آشنا نیستند و اخلاقیات مرتبط با روابط زن و مرد را در اسلام درست نمیدانند، تدینشان موجب نمیشود که از غلظتشان کم شود، از تحکم و زورگوییشان بکاهد؛ نه، هم متدینند، هم آن تحکمها و زورگوییها را دارند؛ این هم باید اصلاح شود. اخلاق اسلامی در روابط زن و مرد –بهخصوص در داخل خانواده- باید مورد توجه قرار بگیرد» (۴۱).
قانونگذاریهای لازم: «یک نکته دیگر که باید مورد توجه باشد، دفاع اخلاقی و قانونی از زن، به خصوص در داخل خانواده است. دفاع قانونی با اصلاح قوانین و ایجاد قوانین لازم و دفاع اخلاقی با طرح این مسأله و مواجهه با کسانی که این را درست نمیفهمند و زن را در خانه، مستخدم مورد ستم مرد، بدون تمکن از خودسازی معنوی تلقی و اینگونه هم عمل میکنند. باید با این فکر با قوت و شدت مقابله شود؛ البته به شکل کاملاً منطقی و عقلانی.
… نکته آخر اینکه جامعه، هم از لحاظ قانونی و هم از لحاظ اخلاقی، باید با کسانی که تعدی به زن را حق خودشان میدانند، برخورد سخت بکند؛ قانون هم باید در این زمینه مجازاتهای سختی را پیشبینی کند. باز همینجا من عرض کنم، در کشورهای غربی علیرغم این همه شعاری که میدهند، هنوز نتوانستهاند این را تأمین کنند. یعنی در داخل خانوادهها، زنانی که از دست شوهرانشان کتک میخورند و دخترانی که از دست پدرانشان صدمه میبینند و مجروح میشوند، فراوانند. آمارهای تکاندهنده و وحشتآوری هم در این زمینه وجود دارد. منتها در آنجا یک چیز دیگر هم هست و آن قتلِ نفس است. راحت خون میریزند، راحت میکُشند. کُشتن، آن قبحی را که در محیط اسلامی دارد، در آن محیطهایی که از معارف الهی بویی نبردهاند -متأسفانه- ندارد. کشتن زنان، یکی از بلیههای بسیار زشت و نفرتانگیزی است که در کشورهای غربی -بهویژه امریکا- رایج است. این کارها خوشبختانه در کشور ما به آن شدت نیست و جز موارد استثنایی، دیده نمیشود؛ اما بههرحال هرگونه ستم و هرگونه تعدی جسمانیای نسبت به زن، باید با برخورد بسیار سختی مواجه شود، تا در این زمینه جامعه اسلامی ما به آن سطحی که اسلام خواسته است، برسد» (۴۲).
«زن از لحاظ جسمی، ظرافت بیشتری دارد و مرد، قویتر و گردنکلفتتر است. با این حال، اگر قانون از زن دفاع نکند، ممکن است مرد، نسبت به او تعرض کند. لذا، قانون، در حمایت از بانوانی که خانواده تشکیل دادهاند و درون محیط خانوادگی خودشان هستند، وظایف بسیار سنگینی دارد. مطلبی که ما در کشورمان باید با جدیت دنبال کنیم، حمایت اخلاقی و قانونی از زن است؛ تا مرد در محیط خانواده نتواند زورگویی کند. گرچه پس از انقلاب، اصلاحات زیادی در قوانین ازدواج و حمایت از خانواده شده است، اما کافی به نظر نمیرسد. لذا، توصیه ما به همه دستاندرکاران -چه آنهایی که در مجلسند، چه آنهایی که در دستگاه دولتی هستند و چه آنهایی که بر منابر خطابه و وعظ هستند- و به خود زنان، این است که چنین مطلبی را مجدّانه دنبال کنند. این همان نقطه اساسی است که اسلام مهمترین کار را در این بخش انجام داده است. این همان نکتهای است که در دنیای غرب، مغفول مانده و امروز زنان دچار مظلومیت شدیدی هستند.
… امروز اگر ما در جامعهمان کمبودی در این زمینه داریم، باید مرتفع شود و حمایت قانونی از زن، با کمال قوت و شدت انجام گیرد» (۴۳).
آنچه بیان شد، تنها گوشهای از توجهات و نگاه اسلام به کرامت زن در خانه و خانواده بود و راهکارهایی که مقام معظم رهبری طی سالها بدان اشاره داشتند؛ به امید محقق شدن این راهکارها…
پینوشت
۱٫ قرشی، سیدعلی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۱۰۳٫
۲٫ سوره احزاب، آیه۷۲٫
۳٫ سوره نساء، آیه۱٫
۴٫ سوره نساء، آیه۳۴٫
۵٫ شیخ طوسی، تهذیبالاحکام، ج۳٫
۶٫ سوره نساء، آیه۷٫
۷٫ سوره نساء، آیه۱۹٫
۸٫ سوره روم، آیه۲۱: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً.» و از نشانههای او این است که برای شما از جنس خودتان (نه از فرشتگان و نه از اجنه و غیر آنها) همسرانی آفرید که در کنار آنها آرامش یابید، و میان شما علاقه دوستی و مهر باطنی نهاد.
۹٫ سوره نساء، آیه۱۹٫
۱۰٫ محمدبن حسن حرعاملى، وسائل الشیعه، ج۲۰، باب جمله من آداب عشره النساء، ص۱۶۹٫
۱۱٫ وسائل الشیعه، ج۲۰، باب استحباب الاحسان الى الزوجه، ص۱۷۱.
۱۲٫ میرزا حسین نوری، مستدرکالوسائل، ج۲، ص۱۵۵٫
۱۳٫ علاءالدین على بن حسام الدین متقى هندى، کنزالعمال فى سنن الاقوال و الافعال، ج،۱۶ بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۰۹ ه ق، ص۳۷۱٫
۱۴٫ محمدباقرمجلسى، بحارالانوار، ج۱۰۰، باب۲، ص۲۲۴.
۱۵٫ وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۰.
۱۶٫ وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۷۵.
۱۷٫ شیخ صدوق، من لایحضره، ج۱، ص۹۹٫
۱۸٫ بحارالانوار، ج۳۴، ص۱۷۱٫
۱۹٫ وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۵۰٫
۲۰٫ وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۲۷٫
۲۱٫ وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۳۳۷٫
۲۲٫ مسلم بن حجاج نیشابوری، الجامع الصحیح، ج۱، ص۸۷۵.
۲۳٫ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۷٫
۲۴٫ بیانات در دیدار جمعی از زنان؛ ۲۵/۹/۱۳۷۱٫
۲۵٫ بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی زنان و بیداری اسلامی؛ ۲۱/۴/۱۳۹۱٫
۲۶٫ بیانات در دیدار جمعی از بانوان؛ ۳۰/۶/۱۳۷۹٫
۲۷٫ بیانات در دیدار هیئت امنای گروه هماندیشی تحکیم خانواده؛ ۲۰/۲/۱۳۹۵٫
۲۸٫ بیانات در دیدار جمعی از بانوان؛ ۳۰/۶/۱۳۷۹٫
۲۹٫ بیانات در سومین نشست اندیشههای راهبردی؛ ۱۴/۱۰/۱۳۹۰٫
۳۰٫ بیانات در دیدار جمعی از زنان؛ ۳۰/۷/۱۳۷۶٫
۳۱٫ بیانات در جمع زنان شهر ارومیه؛ ۲۸/۶/۱۳۷۵٫
۳۲٫ بیانات در دیدار جمعی از بانوان برگزیده کشور؛ ۳۰/۱/۱۳۹۳٫
۳۳٫ بیانات در دیدار هیئت امنای گروه هماندیشی تحکیم خانواده؛ ۲۰/۲/۱۳۹۵٫
۳۴٫ بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی زنان و بیداری اسلامی؛ ۲۱/۴/۱۳۹۱٫
۳۵٫ بیانات در دیدار جمعی از زنان؛ ۲۵/۹/۱۳۷۱٫
۳۶٫ بیانات در دیدار جمعی از بانوان برگزیده کشور؛ ۳۰/۱/۱۳۹۳٫
۳۷٫ بیانات در دیدار جمعی از بانوان برگزیده کشور؛ ۳۰/۱/۱۳۹۳٫
۳۸٫ بیانات در سومین نشست اندیشههای راهبردی؛ ۱۴/۱۰/۱۳۹۰٫
۳۹٫ بیانات در دیدار جمعی از زنان؛ ۳۰/۷/۱۳۷۶٫
۴۰٫ بیانات در جمع زنان شهر ارومیه؛ ۲۸/۶/۱۳۷۵٫
۴۱٫ بیانات در دیدار بانوان نخبه در آستانه سالروز میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها؛ ۱۳/۴/۱۳۸۶٫
۴۲٫ بیانات در دیدار جمعی از زنان؛ ۳۰/۷/۱۳۷۶٫
۴۳٫ بیانات در جمع زنان شهر ارومیه؛ ۲۸/۶/۱۳۷۵٫
* کارشناس ارشد فقه و حقوق اسلامی اسماء جیرانپور