
صفورا بنی نجاریان، محمد رضا پورخلیلی
مرجع : کمیته علمی همایش بین المللی دکترین مهدویت
چکیده
حقوق بشر دوستانه شعبه ای از حقوق بین الملل است که هدف آن عبارتند از: حمایت از اشخاصی که مستقیماً درگیر جنگ نیستند یعنی زخمی ها، بیماران، اسراء و افراد غیر نظامی. همچنین به مجموعه قواعد و مقرراتی گفته می شود که ناظر به رعایت حداقل حقوقی است که در هنگام جنگ، طرفین متخاصم باید رعایت کنند. از آنجایی که این حقوق بدون توجه به رنگ، نژاد، زبان، مذهب و ملیت در زمان جنگ و درگیری مسلحانه لازم الرعایه می باشد بنابراین ماهیت حقوق بشری دارد.
پس می توان گفت که حقوق بشر دوستانه شاخه ای از حقوق بشر می باشد که در منازعات مسلحانه بین المللی و در برخی اوضاع و احوال معین و محدود، در منازعات مسلحانه داخلی مورد استفاده قرار می گیرد. شاید بتوان گفت که حقوق بشر دوستانه نوع خاصی از «حقوق بشر» است که به «حقوق جنگ» یا «حقوق مخاصمات مسلحانه» اختصاص دارد. حقوق بشر دوستانه مربوط به نیمه دوم قرن نوزدهم است اما مفاد آن ریشه در فطرت بشری و ادیان الهی دارد. اولیاء الهی به ویژه معصومان (ع) همواره مفاد آن را توصیه و اجرا می کردند.
با دقت در تئوری مهدویت نیز به این نتیجه می رسیم که رعایت کرامت انسان ها و حقوق بشر دوستانه تنها به شخص امام عصر (ع) ختم نمی شود بلکه یاران وی نیز بر مبنای رعایت این امور با حضرت دست بیعت می دهند. پیامبر مکرم اسلام (ص) نیز در بیانی ضمن تبیین برکت عصر ظهور، آن دوره را زمان تکریم و تعظیم امت معرفی کرده اند. بنابراین به طور اختصار می توان گفت که: زنان، کودکان، سالخوردگان، افراد ناتوان، مجروحان، اسیران، (غیرنظامیان)، اموال شخصی و حریم خصوصی افراد، محیط زیست و ممنوعیت استفاده از سلاح های کشتار جمعی و … که امروزه تحت عنوان حقوق بشر دوستانه بین المللی از آن ها یاد می شود و کشورها ملزم به رعایت آن ها هستند؛ قرن ها پیش در سیره و کلام معصومین (ع) توصیه و در احادیث مربوط به عصر ظهور نیز بر اجرای آن تأکید شده است.
۱. مقدمه
اصول و قواعد حقوق بشر دوستانه بر مبنای معاهدات بین المللی و اراده جامعه بین الملل است. مبنی بر رعایت حقوق اساسی بشر، حمایت از قربانیان درگیری های مسلحانه، رعایت حال زخمی ها، بیماران، زنان، کودکان، (غیرنظامیان) و محدودیت ابزارها و شیوه های جنگی می باشد. حقوق بشردوستانه قدمت طولانی دارد و آثار آن را می توان در زمان های بسیار دور یافت.
در دوران حیات اسلام به ویژه تعالیم پیامبر اکرم (ص) و امیر المؤمنین (ع) این حقوق مشهود است. از جمله این موارد می توان به انعقاد معاهدات در زمان حیات پیامبر (ص) اشاره کرد که براساس این معاهدات خود و پیروانش را در برابر دیگران (مشرکان و اهل کتاب) متعهد می کرد. به عنوان نمونه می توان قرارداد «صلح حدیبیه» بین پیامبر (ص) و بت پرستان را مطرح کرد که بر مبنای این قرارداد امنیت کامل در عربستان حاکم شد و در همان دوران اسلام به سرعت رواج یافت. همچنین می توان به دستور العمل علی (ع) به سربازان خویش هنگام جنگ با معاویه اشاره نمود که صریحاً به منع کشتار فراریان، مجروحان و منع آزار زنان دستور می دهد.
اما آنچه که تحت عنوان حقوق بشر دوستانه بین المللی در روابط بین الملل و حقوق بین الملل امروزی مورد توجه دولت ها قرار گرفته است. تلاش هایی بوده که منجر به تنظیم و تصویب مواقتنامه بین دولت ها شد واز لحاظ حقوقی جنبه قانونی و عملی به خود گرفت. قدمت طولانی نداشته و به نیمه دوم قرن نوزدهم بر می گردد. در حقیقت هدف این مقاله این است که ثابت نماید در نسبت میان حقوق بشر دوستانه و اسلام یا همان آموزه های مهدویت اصول و مبانی مشترکی وجود دارد که باید استخراج و ارائه شود. به عنوان مثال می توان به اصل تناسب، اصل انسانیت و اصل تفکیک اشاره کرد. هم چنین عدم حمله به غیرنظامیان که همان اصل تفکیک است و یا حمایت از انسان های بی گناه در جنگ اعم از کودکان، زنان و پیران و که قرن ها پیش در فقه اسلامی آمده و اکنون در حقوق بشر دوستانه بین المللی هم وجود دارد. با توجه به مطالب فوق به مطالعه تطبیقی بین دیدگاه مهدویت و حقوق بین الملل درخصوص حقوق غیرنظامیان در جنگ پرداخت شده است.
در همین راستا این مبحث در دو بعد حقوق انسانی و حقوق اموال غیرنظامیان ابتدا از نظر اسلام و مهدویت و در آخر از نظر حقوق بن الملل مورد بررسی قرار داده می شود.
۲. حقوق غیرنظامیان در زمان جنگ از دیدگاه اسلام
2- ۱. مفهوم جنگ از نظر اسلام
در قرآن آیات کریمه ای وجود دارد که خداوند در آن ها مسلمانان را به قتال ترغیب می نماید:
الف) سوره توبه، آیه ۲۹:
با اهل کتابی که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و حرام داشته خدا و پیامبرش را حرام نمی گیرند و دین حق نمی ورزند، کارزار کنید تا به دست خویش و خاکسارانه جزیه بپردازند.
در تفسیر مجمع البیان به نقل از مجاهد می خوانیم: «این آیه در وقت صدور فرمان جنگ با رومیان «تبوک» نازل شده و برخی گفته اند اختصاصی بدان جنگ ندارد و به نحو عموم نازل گشته است». صاحب کنزالعرفان می نویسد: «این آیه اشاره به قتال با اهل کتاب دارد که خدا آن ها را با چهار صفت توصیف کرده است که هر کدام از آن ها موجب قتال با آنان است. شیخ طوسی در التبیان آورده است: «آیه ۲۹ توبه، امر از سوی خدا به پیامبر و مؤمنان است که با غیر معترفان به وحدانیت الهی و غیر مقران به روز جزا و بعث و شور، قتال و کارزار نمایند».
صاحب المیزان «من» را در عبارت «من الذین اوتوا الکتاب» بیانیه و مراد از قتال با اهل کتاب را، قتال با جمیع دانسته است. او سه وصف آیه را، حکمت امر به قتال و کارزار با آنان می داند.
ب) سوره توبه، آیه ۳۶:
با مشرکان همگی کارزار کنید همچنان که آنان هم با شما همگی کارزار می کنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است.
در مجمع البیان آمده است: «یعنی همگی شما در حالی که با هم مؤتلف باشید و اختلافی نداشته باشید، کارزار کنید، چنان که آن ها نیز همگی با شما کارزار کنند. و به نقل از «اصم» آورده است: معنای آیه، این است که پشت در پشت و نسلاً بعد نسل با آن ها کارزار کنید چنان که آن ها با شما این گونه کارزار کنند».
ج) سوره بقره، آیه ۱۹۳:
با آنان چندان نبرد کنید که فتنه شرک باقی نماند و دین، فقط دین الهی باشد و چون دست بداشتند، ستم نباید کرد مگر بر ستمگران.
در تفسیر نمونه، با این توضیح که فتنه از نظر لغت، معنی وسیعی دارد و هر گونه مکر، فریب، فساد، شرک، گناه و رسوایی را در بر می گیرد، منظور از فتنه را «شرک و بت پرستی» می داند و یکی از اهداف جهاد را برچیدن بساط شرک و بت پرستی عنوان می کند. محقق اردبیلی در زبده البیان آورده است: «غایت وجوب قتال، عدم فتنه و شرک است به نوعی که طاعت و انقیاد فقط برای خدا باشد. اگر از کفر امتناع کردند و به اسلام روی آوردند، عقوبتی بر آنان نیست. در تفسیر صافی نیز «فتنه» را به نقل از مجمع البیان شرک دانسته است.
نطز صاحب التبیان در این آیه، فتنه را بنا به قول ابن عباس، قتاده، مجاهد، ربیع و ابن زید، شرک دانسته و همین قول از امام صادق (ع) روایت شده است.
د) سوره بقره، آیه ۱۹۱:
و هر جا که بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و آنان را از همان جا (مکه) که شما را رانده اند، برانید.
صاحب کنزالعرفان این آیه را ناسخ کلیه آیاتی می داند که در آن امر به موادعه یا کف و خودداری از قتال شده است. و صاحب زبده البیان نیز دلالت آن را، بر وجوب قتال با کفار و وجوب اخراج آن ها از مکه می داند.
ه) سوره بقره، آیه ۲۱۶:
بر شما جهاد مقرر شده است و آن برای شما ناخوشایند است و چه بسا چیزی را ناخوش داشته باشید و آن به سود شما باشد و چه بسا چیزی را خوش داشته باشید و آن به زیان شما باشد و خداوند می داند و شما نمی دانید.
به نوشته مجمع البیان، آیه بر وجوب جهاد کفایی دلالت دارد. نیز در خلاصه المنهج می خوانیم: «این آیه، دلالت بر وجوب جهاد و فرض بودن آن می کند. سعید بن مسیب و اکثر مفسران بر همین قولند و مراد، وجوب کفایی است». در المیزان آمده است که آیه دلالت بر فرض قتال بر همه مؤمنان دارد؛ به خاطر این که خطاب متوجه به آن ها است؛ مگر آن که کسانی را دلیل خارج کند.
و) سوره توبه، آیه ۵:
و چون ماه های حرام به سر آمد، آن گاه مشرکان را هر جا که یافتید، بکشید و به اسارت بگیریدشان و محاصره شان کنید و همه جا در کمینشان بنشینید، آن گاه اگر (از کفر) توبه کردند و نماز به پا داشتند و زکات پرداختند، آزادشان بگذارید که خداوند، آمرزگار مهربان است.
صاحب مجمع این آیه را ناسخ کلیه آیاتی می شمارد که درباره صلح و خودداری از جنگ با آن ها نازل شده بوده است. نیز به نقل برخی دیگر، چهار دستور را تخییری و مصلحتی می داند. صاحب المیزان دستورات را بیان از نوع وسیله برای از بین بردن آنان می داند.
در تفسیر نمونه ذیل این آیه آمده است: «در این جا چهار دستور خشن در مورد آن ها دیده می شود: بستن راه ها، محاصره کردن، اسیر ساختن و بالاخره کشتن و ظاهر این است که چهار موضوع به صورت یک امر تخییری نیست، بلکه با در نظر گرفتن شرایط محیط، زمان، مکان و اشخاص مورد نظر، باید به هر یک از این امور که مناسب تشخیص داده شود، عمل کرد». فاضل مقداد این آیه را ناسخ آیاتی که به موادعه یا خودداری از قتال فرمان داده است، می داند. نیز در خلاصه المنهج می خوانیم: «این آیه ناسخ هر آیه ای است که در باب صلح واقع شده است».
ز) توبه، آیه ۷۳:
ای پیامبر با کافران و منافقان جهاد کن و با آنان درشتی کن.
در کنزالعرفان، ذیل تفسیر این آیه به نقل از ابن عباس آورده است: «جهاد کفار با سیف و شمشیر است و جهاد منافقان با زبان است که اقامه حجت بر آنان باشد و موعظه شوند». سپس ادامه داده است که امر جهاد با کفار دو قسم است:
۱. با کفار اهل کتاب یا آن ها که شبهه کتاب داشتن دارند، کارزار می شود تا اسلام آوردند یا به شرایط ذمه ملتزم گردند.
۲. با کفار غیر اهل کتاب کارزار می شود تا اسلام بیاورند یا کشته شوند.
در المیزان، جهاد با آنان را صرف نهایت تلاش در مبارزه با آنان می داند که با زبان و دست است تا در نهایت به قتال برسد.
ح) سوره توبه، آیه ۴۱:
چه سبکبار، چه سنگین، روانه شوید و به مال و جانتان در راه خدا جهاد کنید که اگر بدانید این برایتان بهتر است.
در این آیه، بنا بر نقل مجمع البیان و نیز المیزان، دستور جهاد داده شده و تأکید وجوب آن را بر بندگان بیان فرموده است.
ط) سوره توبه، آیه ۱۲۳:
ای مؤمنان با کسانی از کفار که نزدیک شما هستند کارزار کنید و باید که در شما درشتی ببینند.
صاحب کنزالعرفان در تفسیر این آیه آورده است که یعنی با همه کفار کارزار کنید و ابتدا از نزدیک تر آغاز کنید. و در تفسیر نمونه آمده است: «درست است که با تمام تاکتیک و روش مبارزه، بدون شک نخست باید از دشمنان نزدیک تر شروع کرد؛ چرا که خطر دشمنان نزدیک تر بیشتر است. همان گونه که هنگام دعوت به سوی اسلام و هدایت مردم به آئین حق باید از نزدیک تر شروع کرد … (تعبیر «و لیجدوا فیکم غلظه» بیان گر آن است که باید) آمادگی و سرسختی خود را به دشمن نشان بدهید تا آن ها بدانند در شما چنین روحیه ای هست و همان، سبب عقب نشینی و شکست روحیه آنان گردد و به تعبیر دیگر، وجود قدرت کافی نیست بلکه باید در برابر دشمن نمایش قدرت داد. در المیزان این آیه را امر به جهاد عام دانسته است که توسعه اسلام در آن است تا آن که در دنیا شایع شود.
ی) سوره توبه، آیه ۳۸:
ای مؤمنان! چرا هنگامی که به شما گفته می شود در راه خدا رهسپار (جهاد) شوید، گرانجانی می کنید؟
مطابق آن چه مجمع از حسن و مجاهد نقل کرده است، منظور از «انفرو فی سبیل الله» حرکت مسلمانان برای غزوه تبوک است. در این آیه، آنان که از رفتن به جهاد سرپیچی کرده و فرمان الهی را به جا نیاوردند، مورد توبیخ قرار گرفته اند. در المیزان، مراد از «نفر فی سبیل الله» خروج به جهاد دانسته شده است.
ک) سوره انفال، آیه ۶۵:
ای پیامبر! مؤمنان را به جهاد برانگیز.
خداوند در این آیه خطاب به پیامبر خود فرموده است که مؤمنان به دین را به کارزار تشویق و تحریض کن.
ل) سوره توبه، آیه۱۱۱:
خداوند جان و مال مؤمنان را در ازای بهشت از آنان خریده است، همان کسانی که در راه خدا کارزار می کنند و می کشند و کشته می شوند. این وعده به راستی و درستی در تورات و انجیل و قرآن بر عهده او است.
در این آیه از جهاد در راه خدا قدردانی شده و خدا را خریدار جان و مال جهادگران دانسته است.
با استفاده از دلایل قرآنی که پاره ای از آن مذکور آمد، به ظواهر و اطلاقات آن استناد کرده و ثابت می کنند که در اسلام علاوه بر اینکه اصل بر صلح است اما جنگ نیز مهمی است که به آن تأکید شده است. است. این گروه معتقدند که این آیات با آیات دیگر نسخ نشده اند. خصوصاً آیه ۲۹ سوره توبه که از آخرین سوره های نازل شده در قرآن کریم و مشهور به «آیه سیف» است. (برزنونی، ۱۳۸۴، ۸۸-۹۵)
با توجه به مطالب گفته شده در خصوص وجود جنگ در اسلام و بودن آیاتی در قرآن دال بر این موضوع، شرایط و ویژگی هایی نیز در رابطه با جنگ و شیوه های جنگیدن در تعالیم اسلام آمده است. از جمله این موارد به کارگیری اصول جوانمردانه در جنگ ها و نبردها است. اینکه نیروهای درگیر در جنگ نباید با مکر و حیله و از راه های غیر متعارف با دشمنان وارد جنگ شوند؛ همچنین نباید آغازگر جنگ باشند. در سیره ی ائمه ی معصومین (ع) و در احادیث مربوط به عصر ظهور امام مهدی (عج) نیز این اصول به وضوح مشاهده می شود. چنان که رسول خدا (ص)، امیرالمؤمنین علی (ع) را در رأس سپاهی به سوی دشمن اعزام کرد سپس شخصی را در پی آن حضرت فرستاد و تأکید کرد از روبرو با دشمن مقابله کن و مبادا از پشت سر به او حمله کنی؛ ابتدا آنها را به اسلام دعوت کن و یا به آنها اعلام کن تا جنگ غافلگیرانه نباشد. ( شیخ صدوق، ج۳، ۲۰۷)
رسول خدا (ص) در موارد دیگر نیز همواره بر عدم به کارگیری مکر و حیله در رویارویی با دشمن تأکید داشتند. علاوه بر این شبیخون زدن را نیز منع کرده و همواره تأکید میکردند که هیچگاه با قومی وارد جنگ نشوید مگر آنکه آنان را دعوت نمائید. (عاملی، ج۱۵، ۵۸) در همین رابطه ابن عباس میگوید؛ رسول خدا (ص) با هیچ قومی نجنگید مگر اینکه ابتدا آنها را دعوت کرده و به آنان اعلام نماید. (شیخ صدوق، ج۳، ۲۰۷) علی (ع) نیز در حکومت خود همواره بر رعایت اصول جوانمردانه در رویارویی با دشمن تأکید داشته، از به کارگیری نیرنگ و فریب خودداری، و نهی میکرد. چنانکه در این رابطه می فرمود اگر زشتی مکر و حیله نبود من زیرک ترین مردم بود. (عاملی، ج۱۵، ۷۰)
۲- ۲. حقوق بشر اسلام و جنگ
در اسلام انسان به عنوان «خلیفه الله» نقش تعیین کننده ای دارد. در نتیجه از حقوق خاصی که امروزه آن را «حقوق بشر» می نامند برخوردار است. بحث و بررسی کلی پیرامون «حقوق بشر در اسلام» از حیطه موضوعی این مقاله خارج است. اما مواردی از آن از جمله، حقوق خاصی که انسان ها در زمان جنگ دارا هستند که معمولاً تحت عنوان «حقوق بشر در زمان جنگ» یا « حقوق بشر دوستانه» از آن یاد می شود را از نظر می گذرانیم.
مقصود از حقوق بشر در زمان جنگ، کلیه امتیازات و اقتدارات مشروعی است که اسلام در جنگ برای دشمن شناخته است. این حقوق ممکن است مستقیماً انسان ها را مورد حمایت قرار دهد و یا به طور مستقیم حمایت از اموال، ساختمان ها و حتی حیوانات را به عهده گیرد. اقدام به جنگ، گرچه در اسلام تحت شرایطی که از آن سخن به میان آمد، مجاز و جنگیدن با «اهل حرب» مشروع و واجب است، اما در مقابل ستیز با غیر اهل آن عملی خلاف شرع و حرام می باشد.
تحقیق کامل در حول و حوش این مطلب اولاً نیاز به مطالعه اوضاع جهان در زمان ظهور اسلام دارد. ثانیاً غور و بررسی آیات کریمه قرآن، احادیث، اخبار، روایات و به طور کلی تاریخ اسلام و بالاخره فتاوی و نظریات فقهای اسلامی ضروری به نظر می رسد، تا بتوان از این طریق و تا حدود بسیار زیادی وظایف و تکالیف کلیه رزمندگان اسلام در قبال دشمن را تبیین و حقوق انسانی دشمن را روشن ساخت. (ضیایی بیگدلی، ۱۴۴،۱۳۷۵).
از نظر اسلام، قرآن و سیره پیشوایان الهی ارزش ذاتی انسان همیشه مورد توجه بوده است. رنگ، نژاد، جنس، زبان و حتی دین افراد در دیدگاه اسلام، «کرامت انسانی» افراد بشر را تحت تأثیر قرار نداده است. خصوصاً در زمان امام عصر (عج) که مظهر رحمت وعدل کامل است؛ بر این ارزش ذاتی بیشتر تاکید می شود. قرآن کریم به عنوان منبع اصلی تعالیم اسلام، ارزش و تکریم را بر تمام فرزندان آدم اطلاق کرده و میفرماید: «و لقد کرمنا بنی آدم …». (سوره اسراء آیه ۷۰) علامه طباطبائی در ضمن توضیحاتی که ذیل این آیه ارائه می کند می گوید: «…مراد از آیه، بیان حال جنس بشر است، صرف نظر از کرامت های خاص و فضائل روحی و معنوی که به عده ای اختصاص داده می شود. (طباطبایی، ج۱۳، ۲۱۴)
علامه محمد تقی جعفری نیز در بحث از کرامت انسانی آن را به کرامت ذاتی و ارزشی تقسیم کرده وآیه فوق را ناظر به کرامت ذاتی انسان دانسته و می گوید: «این آیه با کمال صراحت اثبات می کند خداوند متعال فرزندان آدم را ذاتاً مورد تکریم قرار داده و آنان را برای مقداری فراوان از کائنات برتری داده است». ایشان در ادامه بر لزوم رعایت این حق تأکید کرده و گفته اند «همه افراد انسانی باید این کرامت و حیثت را برای همدیگر به عنوان یک حق بشناسند وخود را در برابر آن مکلف ببینند. (جعفری، ۲۲۴،۱۳۸۵)
ائمه معصومین (ع) نیز این مقوله را مورد نظر داشته و بر آن تأکید میکردند. بسیاری از دستورات و سخنان معصومان (ع) درباره رعایت حقوق افراد غیرنظامی و حتی نظامی خصوصاً اسراء در جنگها از ناحیه رسول خدا (ص) بوده است. چنانچه میدانیم که بیشتر درگیریهای زمان آن حضرت با مشرکان بوده یعنی کسانی که به ادیان آسمانی معتقد نبوده و بت پرست بودند، با این حال پیامبر (ص) دستورات ویژهای مبنی بر رعایت حال زنان و کودکان و سالخوردگان و اسراء داشتند و با خاطیان این دستورات برخورد میکردند.
علی (ع) نیز دستوراتی درباره رعایت حال مردم بدون توجه به نژاد و رنگ و زبان و حتی دین آنها داشته، چنانکه در این باره خطاب به مالک اشتر میفرماید: «ولا تکونن علیهم سبعا ضاربا، فانهم صنفان: اما اخ لک فی الدین و اما نظیر لک فی الخلق» ای مالک تو بر مردم مانند حیوان درنده مباش، زیرا آنان دو گروهاند: یا برادر دینی تو هستند و یا همانند تو در آفرینش…» (دشتی،۱۳۸۴، ۴۰۳-۴۰۵)
این ها نشان میدهد که یکی از موارد با اهمیت در اسلام و دستورات معصومان (ع)، ارزش ذاتی انسان است. استدلالی که خصوصاً از احادیث مربوط به ظهور قائم (عج) می شود این است که رعایت اکید این مفاهیم به مراتب و با توسل به شیوه و سیره رسول مکرم اسلام که الگو و سرمشق اهل بیت (ع) بودند به مراتب بهتر از دوران قبل می باشد.
2-۳. حقوق غیر نظامیان در جنگ از دیدگاه قرآن
«در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید که خدا تجاوز کنندگان را دوست نمی دارد.» (سوره بقره، ۱۹۰)
قرآن کریم در این آیه دستور مقاتله و مبارزه با کسانی که دست به اسلحه برده و با مسلمانان وارد جنگ شده اند را صادر کرده و به آن ها اجازه داده است که برای خاموش ساختن دشمنان دست به اسلحه ببرند و از هر گونه وسایل دفاعی استفاده کنند. در این آیه به سه نکته اساسی اشاره شده است که منطق اسلام را در مورد جنگ کاملاً روشن می سازد.
۱- با جمله «در راه خدا نبرد کنید» هدف اصلی جنگ های اسلامی را روشن می سازد که جنگ برای به دست آوردن غنایم و تصرف و اشغال سرزمین های دیگران همه از نظر اسلام محکوم است و تنها اسلحه به دست گرفتن و به جهاد پرداختن در صورتی صحیح است که در راه خدا و گسترش قوانین الهی یعنی حق و عدالت و توحید و ریشه کن کردن ظلم و ستم و فساد و انحراف می باشد.
۲- مورد این که با چه کسی باید جنگید جمله «کسانی که با شما می جنگند» صراحت دارد که تا طرف مقابل دست به اسلحه نبرده و به مبارزه نپرداخته است، مسلمانان نباید پیشدستی کنند. ضمناً از این آیه استفاده می شود که هرگز غیرنظامیان مخصوصاً زنان، کودکان و پیران زمین گیز نباید مورد حمله واقع شوند زیرا آن ها به مقابله برنخاسته اند و بنابراین مصونیت دارند.
۳- ابعاد جنگ نیز با جمله «از حد تجاوز نکنید» مشخص شده است. زیرا جنگ در اسلام به خاطر خداست و در راه خدا نباید هیچ تعدی و تجاوزی صورت گیرد و لذا اسلام- برخلاف جنگ های عصر ما- رعایت اصول اخلاقی فراوانی در جنگ توصیه ی کند. مثلاً افرادی را که سلاح بر زمین گذاشته اند و کسانی که توانایی جنگیدن را از دست داده و یا اصولاً قدرت بر جنگیدن ندارند– مانند پیرمردان، زنان و کودکان- نباید مورد تعدی قرار بگیرند.
باغستان ها و درختان را نباید از بین ببرند و از مواد سمی برای زهرآلود کردن آب های آشامیدنی دشمن نباید استفاده کنند. (مکارم شیرازی، ۱۳۶۷، ۹-۱۱)
به غیر از آیه مورد بحث آیات دیگری از قرآن کریم بر موضوع ما نحن فیه دلالت دارند که از آن جمله آیه ۲۵ سوره مبارکه فتح است که می فرماید:«… اگر مردان مؤمن و زنان مؤمنه ای که شما اکنون آن ها را نمی شناسید (در مکه) وجود نداشتند که چنان چه حمله کنید آن ها را ندانسته پایمال و هلاک سازید، پس دیه و غرامت خون آن مؤمنان به گردن شما می ماند تا خدا هر که را بخواهد در رحمت خود داخل گرداند و اگر شما عناصر کفر و ایمان را از هم جدا می گشتید همانا آنان را که کافرند به عذابی دردناک معذب می ساختیم»
معنای آیه این است که مشرکان مکه همان هایی هستند که به خدا کفر ورزیدند و نگذاشتند شما داخل مسجد الحرام شوید و نگذاشتند قربانی هایی را که با خود آورده بودید به محل قربانی برسند… اگر مردان و زنان مؤمن ناشناسی در بین مردم مکه نبودند تا جنگ شما سبب هلاکت آن بی گناهان شود و در نتیجه به خاطر کشتن آن بی گناهان دچار گرفتاری می شدید، هر آینه ما دست شما را از قتال اهل مکه باز نمی داشتیم و اگر باز داشتیم برای همین بود که دست شما به خون آن مؤمنین ناشناس آلوده نشود و به جرمشان دچار ناملایمات نشوید. (طباطبائی، ۱۳۶۳، ۱۴۲-۱۴۴)
بر ناتوانان، بیماران و کسانی که چیزی ندارند تا در راه جنگ هزینه کنند (معاف شدگان از جنگ) هیچ تنگنایی نیست چه مجازند که در میدان نبرد شرکت نکنند، به شرط آنکه برای خدا و پیامبرانش صمیمانه رفتار کرده باشند بر سر نکوکاران راه و زبان نکوهش و بازخواست بر بسته است و خدا آمرزگار و مهربان است. ( سوره توبه، ۹۱) بخشی از آیات قرآنی به بیان سرگذشت های نظامی پیامبر اکرم (ص) پرداخته است. البته در شأن قرآن نیست که تنها به وقایع نگاری و داستان سرایی بپردازد. قرآن همیشه می خواسته است که مردم از آنچه در پیش فرا رفته عبرت بیاوزند و نقاط روشن و تاریک یا محورهای کامیابی و شکست را همیشه در نظر داشته و عمل نمایند. در صحنه مبارزات مسلحانه علیه کفر تجاوزگر و سیتزه جوی، رویدادهای جالب و نکته آموزی در صدر اسلام رخ داده که بخشی از آیات قرآن به بیانشان پرداخته است. (خلیلیان، ۱۳۸۲، ۳۱۰)
2-۴. حقوق غیر نظامیان در جنگ از دیدگاه روایات و سیره ائمه معصومین (ع)
سیره و سنت ائمه معصومین (ع) شامل موارد زیادی از توجه ایشان بر جلوگیری از تعرض به افراد غیر نظامی است. از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند: چون پیامبر خدا (ص) اراده می فرمود که گروهی از مسلمانان را به سریه ای بفرستد آن ها را دعوت می فرمود و جلو خود می نشانید و به آن ها می گفت: «به نام خدا و برای خدا و در راه خدا و بر ملت رسول خدا حرکت کنید… پیر مردان فرتوت و کودکان و زنان را نکشید و درختان را قطع نکنید مگر این که بر انجام این امور ناچار شوید. اگر یکی از مسلمانان به یکی از مشرکان مهلت دهد آن مشرک در پناه شماست تا این که کلام خدا را بشنود. اگر پس از شنیدن کلام خدا از شما بیعت کرد برادر شما در دین است و اگر خودداری کرد او را به محل امنی برسانید.
پیامبر اکرم (ص) بارها در هنگام اعزام سپاهیان شان به نبردهای متعدد، آنها را از کشتن زنان، کودکان، سالخوردگان و افراد ناتوان منع می کردند. ایشان همچنین هرگاه تعرض به زنان یا کودکان را میدید با آن برخورد کرده متخلف را مورد بازخواست قرار میدادند چنانکه در یکی از جنگها، بعد از گذشتن قسمتی از سپاهیان به فرماندهی خالد بن ولید جنازه زنی پیدا شد که توسط او کشته شده بود، پیامبر (ص) با دیدن این حادثه به شدت ناراحت شده، از قاتل او سؤال کردند؛ گفتند خالد بن ولید، او را کشته است. رسول خدا (ص) کسی را به دنبال خالد فرستاده و ضمن توبیخ او، تأکید کردند که از کشتن زنان و کودکان بپرهیزند. (عاملی، ج۱۵، ۵۹)
در برخی از غزوات پیامبر (ص) پس از فتح و پیروزی بر مشرکان، مسلمانانی که قصد کشتن بچههای مشرکین را داشتند، پیامبر (ص) آنان را از انجام چنین کاریمنع کرده، و در جواب یاران شان که میگفتند، مگر اینها فرزندان مشرکان نیستند. با اشاره به اینکه بهترینهای آنان (اصحاب) نیز فرزندان مشرکان بودهاند، فرمودند هر انسانی بر فطرت پاک انسانی متولد میشود و این پدر و مادر او هستند که او را یهودی یا نصرانی میکنند.(طبرانی، ج۱، ۲۸۴)
اقدامات رسول خدا (ص) درباره زنانی که اسیر شده و مطابق قوانین جنگ های آن زمان می بایست به عنوان کنیز در اختیار نیروهای فاتح قرار گیرند، نیز نشان دهنده توجه ویژه آن حضرت به زنان بوده آن هم در زمانی که هیچ قانونی درباره جنگ ها و حقوق انسانها وجود نداشت. (ابن هشام، ج۳، ۳۰۷)
امیرالمؤمنین علی (ع) نیز همواره بر رعایت حال زنان و کودکان تأکید داشتند و هنگام اعزام لشگریان خود و در دستوراتش خطاب به آنها میفرماید: «با دشمن جنگ را آغاز نکنید تا آن ها شروع کنند، زیرا بحمد الله حجت با شماست و آغازگر جنگ نبودنتان، تا آن که دشمن به جنگ روی آورد، حجت دیگر بر حقانیت شما خواهد بود. اگر به اذن خدا شکست خوردند و گریختند، آن کس را که پشت کرده نکشید، و آن را که قدرت دفاع ندارد آسیب نرسانید و مجروحان را به قتل نرسانید.
زنان را با آزار دادن تحریک نکنید هر چند آبروی شما را بریزند، یا امیران شما را دشنام دهند و به شما ناسزا بگویند. در روزگاری که زنان مشرک بودند مأمور بودیم دست از آزارشان برداریم، و در جاهلیت اگر مردی با سنگ یا چوب دستی به زنی حمله می کرد، او و فرزندانش را سرزنش می کردند. (دشتی، ۳۵۳،۱۳۸۴)
نمونه ای دیگر از اقدامات ائمه معصومین (ع) در حمایت از این گروه را می توان، اقدام امام سجاد (ع) در واقعه حرّه دانست. در جریان این واقعه، مردم مدینه با سپاه شام وارد جنگی خونین شدند. در این زمان امام زین العابدین (ع) پناهگاه زنان و کودکان بسیاری از خانواده های مختلف بودند. ایشان حتی علی رغم آن همه ظلمی که از بنی امیه دیده بودند برخی از خانواده های آنان را پناه دادند. چهارصد زن از خاندان عبد مناف تا زمان آرام شدن اوضاع تحت حمایت و سرپرستی آن حضرت بودند. همچنین از خانواده های دیگر می توان به خانواده مروان بن حکم اشاره کرد که همراه همسر او عایشه دختر عثمان در حمایت آن حضرت قرار داشتند. (حسینی جلالی، ۱۳۸۲، ۷۶-۷۷)
در برخی از روایات نیز آمده است که، جزیه گرفتن از زنان و کودکان ممنوع می باشد؛ به همان دلیلی که نباید آنها را مورد تجاور قرار داد. از امام صادق (ع) در این باره پرسیدند که چرا جزیه از زنان برداشته شده، فرمود: زیرا رسول خدا (ص) کشتن زنان و کودکان در دارالحرب را نهی کرده و زمانی که کشتن آنها در دارالحرب ممنوع باشد. در سرزمینهای اسلامی به طریق اولی این کار ممنوع است. بنابراین چون کشتن آنها ممنوع است جزیه هم نباید از آنها گرفته شود. جلوگیری از کشتن زنان و کودکان و منع تجاوز به حقوق آنها به اندازهای در سیره معصومان (ع) اهمیت دارد که در کتابهای روایی و فقهی بابی تحت عنوان «نهی عن القتل النساء و الولدان» ایجاد شده است. (عاملی، ج۱۵، ۶۴) علاوه بر زنان در سیره ی ائمه معصومین (ع) افراد ناتوان مانند، افراد نابینا علیل، دیوانگان و حتی افرادی که مجبور به حضور در میدان جنگ شدهاند نیز مورد توجه قرار گرفته اند. رسول خدا (ص) در مواقع مختلف هنگام اعزام سپاهیان شان تأکید می کردند که از کشتن افراد سالخورده، پیر و ناتوان بپرهیزید.
افراد نابینا، دیوانه و علیل نیز که هر کدام به نوعی توان جنگیدن ندارند در گروه ضعفا قرار گرفته و باید حمایت شوند. چنان که امام صادق (ع) در روایتی که برداشتن جزیه را از برخی افراد بیان می کند می فرماید: «… و کذلک المقعد من اهل الذمه والاعمی و الشیخ الفانی … فی ارض الحرب فمن اجل ذلک رفعت عنهم الجزیه» یعنی همانطور که کشتن افراد زمین گیر، نابینا، پیر و سالخورده نهی شده است. به همین دلیل جزیه نیز از آنان برداشته شده است. در روایتی دیگر نیز می فرمایند: «جرت السنه ان لا یؤخذ الجزیه من المعتوه ولا من المغلوب علیه عقله» سنت و روش [پیامبر (ص)] چنین بوده که از کم خردان (سفیهان) و دیوانگان جزیه دریافت نمی شده است. (حسینی، ۱۳۷۲، ۲۸)
توجه و اهتمام معصومان (ع) بر این موضوع به فتاوای فقهای مسلمان به ویژه فقهای شیعه نیز راه یافته و بر حمایت از آنها تأکید شده است. کاشف الغطا میفرماید کشتن پیران و نابینایان و دیوانگان و… جایز نیست. حتی در بسیاری از کتاب های فقهی بابی به این افراد و زنان اختصاص یافته که در آن با استناد به احادیث و روایات از آزار این افراد نهی شده است. در روایات متعددی که از صدر اسلام تاکنون وجود دارد و به دست ما رسیده است افراد ناتوان در جنگ یا همان غیر نظامیان به صورت جزئی و تک به تک مورد تأکید و توجه قرار گرفته اند. با به کار بردن واژه های مختلف از نوزاد، کودک و نوجوان حمایت شده است. برخی روایات ولید (نوزاد) برخی دیگر «صبیان» (کودکان) دسته ای طفل و اولاد بعضی هم «شرخ» (نوجوان) گفتهاند. همچنین افرد ناتوان، زمین گیر، دیوانه، سفیه، پیر و سالخورده در روایات مختلف هر کدام جداگانه مطرح شده و مورد حمایت قرار گرفتهاند. (مجلسی، ج۱، ۶۰)
دسته ای دیگر از غیر نظامیان کسانی هستند که در جنگ شرکت ندارند (افراد خارج از جنگ) اعم از غیرنظامیان یا نظامیانی که از جنگ کنارهگیری کردهاند. حتی مجروحانی که در جنگ زخمی شده و توان مبارزه ندارند. اینان نیز از نظر اسلام مصون از تعرض می باشند. پیامبر اسلام (ص) هنگام فتح مکه علی رغم آزار فراوانی که از مشرکان مکه دیده و آن روز بر آنان تسلط یافته بود. اما با وجود این ایشان فرمود هر کس درب خانه اش را ببندد در امان است. کنایه از این که هر کس وارد جنگ و درگیری نشود در امان است. (عاملی، ج۱۵، ۶۵)
در روایات نیز می توان به چنین نکته ای استناد نمود به عنوان نمونه، امام صادق (ع) فرمودند: به درستی که پیامبر اکرم (ص) امیری را برای سریه ای برمی گزیند او را به طور خصوص به تقوای خودش و به طور عموم به تقوای یارانش سفارش فرمود و سپس می فرمود: … کودکان و کسانی را که از مردم کناره گیری کرده و به عبادت پرداخته اند نکشید، نخل ها را نسوزانید و آن را در آب غرق نکنید. درختان ثمردار را قطع نکنید مزرعه ها را نسوزانید زیرا ممکن است به آن ها محتاج شوید. حیوانات حلال گوشت را پی نکنید (دست و پای آن ها را قطع نکنید) مگر این که برای خوردن آن ها ناچار شوید… . (عاملی، ج۱۱، حدیث ۱۹۹۸۶)
علی (ع) نیز خطاب به یکی از فرمانده هان خود فرمود: «جز با آنکه با تو میجنگد پیکار مکن». (دشتی، ۱۳۸۴، ۴۱۹) همچنین آن حضرت کاربرد سلاح را در جایی جایزمیداند که منجر به قتل بیگناهی نشود چنان که در فرمان خود به مالک اشتر فرمودند: «ایاک و الدماء و سفکها بغیر حلها فانه لیس شیء ادعی لنقمهٍ و لا اعظم لتبعهٍ و لا احری بزوال نعمه و انقطاع مدهٍ من سفک الدّماء بغیر حقها» بپرهیز از خونها و ریختن آن به ناروا که چیزی مانند ریختن خون به ناحق، آدمی را به کیفر نرساند و گناه را بزرگ نگرداند و نعمت را نَبَرد و رشته عمرا نَبُرد. (دشتی، ۱۳۸۴، ۳۹۹)
یکی دیگر از مواردی که در حفظ حقوق غیر نظامیان باید بدان توجه نمود، لزوم حفظ اموال خصوصی غیر نظامیان و حتی اموال نظامیان است. البته غیراز آنچه در میدان جنگ وجود دارد؛ مانند سلاح. ماده ۵۲ پروتکل یک الحاقی کنوانسیون های ژنو به این نکته اشاره کرده: «اموال غیر نظامیان نباید هدف حمله یا اقدام تلافی جویانه قرار گیرند.» همین عبارت را می توان در دستور العمل های پیامبر (ص) و همچنین علی (ع) مشاهده نمود. امیرالمؤمنین علی (ع) در موارد متعدد به سپاهیان خود دستور می دادند که پس از پیروزی بدون اجازه وارد هیچ خانه ای نشوید و به هیچ یک از اموال آنان جز آنچه در میدان کارزار بوده دست اندازی نکنید. (بلاذری، ج۳، ۲۴۸)
امروزه محیط زیست و لزوم حفاظت از آن به یکی از مهم ترین دغدغه های بشر تبدیل شده است. البته این امر در زمان وقوع جنگ ها بیش از پیش افزایش مییابد. به همین منظور جامعه جهانی در قوانین ناظر به جنگ و درگیری نیز مواد خاصی را به این امر اختصاص و بر اهمیت آن تأکید کرده است. چنانچه ماده ۵۵ پروتکل اول کنوانسیون ژنو با عنوان «حفاظت از محیط زیست طبیعی» بر لزوم حفاظت از محیط زیست در برابر آسیبهای گسترده در جنگ ها اشاره کرده: «این حفاظت شامل ممنوعیت استفاده از روش ها یا وسایل جنگی میشود که منظور از آن وارد آوردن چنین آسیبی به محیط زیست طبیعی بوده، یا احتمال وارد آمدن چنین آسیبی میرود، در نتیجه به سلامتی یا بقای سکنه لطمه بزند.» اگر چه در زمان صدر اسلام، حکومت پیامبر (ص) و بعد از آن سلاح هایی مانند، سلاح های شیمیایی، میکروبی و اتمی که اثر تخریبی فراوانی داشته باشد و اثرات نامطلوبی بر محیط زیست برجای بگذارد؛ مانند وجود نداشت. اما برخی شیوه های جنگی آن زمان میتوانست اثرات مخربی بر محیط زیست و ساکنان نواحی جنگ زده داشته باشد. چنانکه در جنگ های کهن می خوانیم که نیروهای درگیر به منظور مقابله با دشمن و جلوگیری از پیشروی او زمین های پشت سر خود را اعم از مزارع و باغها و… سوزانده و چشمههای آب را تخریب میکردند
. این روش که از آن با عنوان سیاست «زمین سوخته» یاد می شود. شیوهای معمول بود اما ائمه معصومین (ع) از استفاده ی این روش هاممنوعیت ایجاد کرده بودند. (طبرانی، ج۱، ۲۸۴) چنانچه پیامبر اکرم (ص) هنگام اعزام لشکریان خود، به آنها فرمود: «از قطع و سوزاندن درختان خرما و دیگر درختان میوه دار و نیز از سوزاندن مزارع بپرهیزید.» و در روایت دیگر از قطع مطلق درختان نهی کردهاند. (عاملی، ج۱۵، ۶۲)می توان از این حدیث پیامبر دستورالعمل زیست محیطی به شکل نوین را استخراج نمود؛ زیرا قطع یا سوزاندن درختان و مزارع خسارتهای جبران ناپذیری را به محیط زیست اعم از زمین، هوا و جانداران آن محیط وارد میکند. همچنین زیان دیدن غیر نظامیان ساکن آن نواحی و کمبود منابع غذایی را به دنبال خواهد داشت. در سخنان پیامبر (ص)به مسأله ی زیست محیطی حیوانات نیز توجه شده و از کشتن آنها به ویژه حیوانات حلال گوشت نهی شده است مگر آنکه ضرورت ایجاب کند. (طوسی، بی تا، ۲۹۲) در صدر اسلام از پیامبر (ص) و امامان (ع) روایاتی نیز در خصوص نهی به کارگیری سلاح های کشتار جمعی و نهی از نسل کشی وجود دارد که خود پژوهشی مجزا را می طلبد.
۲- ۵. حقوق غیر نظامیان در جنگ حقوق غیرنظامیان از دیدگاه فقهی
اگر دشمن زنان و کودکان را سپر قرار دهند و هم چنین کسانی دیگری که ریختن خونشان حرام است مانند دیوانگان را سپر بلا قرار دهند در صورتی که راه دیگری برای دستیابی بر دشمن وجود داشته باشد، از افرادی که سپر قرار داده شده اند دست برداشته می شود مگر در حال حمله عمومی و برافروخته شدن تنور جنگ که در این صورت حمله باید صورت گیرد اگر چه مستلزم قتل آن افراد باشد؛ مخصوصاً اگر خودداری از کشتن آن افراد مانع از پیروزی مسلمانان بر مشرکان گردد. هم چنین اگر دشمنان اسیران مسلمان را سپر خود قرار دادند و پشت سر آن ها به جنگ پرداختند اگر راه دیگری برای جهاد با دشمنان نباشد کشتن اسیران جایز است. (نجفی، ۶۸، ۱۳۶۲)
کشتن دیوانگان و کودکان دشمنان اگر چه مردان و جنگیان خود را کمک کنند جز در مواقع اضطرار جایز نیست. این موضوع در دو خبری که از جمیل و ثمالی و دیگران نقل شده دیده می شود. علاوه بر این در روایت اهل سنت از انس بن مالک به نقل از پیامبر اکرم (ص) بر جسد کشته شده زنی عبور فرمودند پرسیدند: چه کسی او را کشته است؟ یکی از مسلمانان عرض کرد یا رسول الله من او را کشته ام. پیامبر فرمودند: چرا؟ آن مسلمان جواب داد: آن زن می خواست قبضه شمشیرم را از دستم بکشد.
همان گونه که جزیه از زنان و کودکان و پیران فرتوت و دیوانگان گرفته نمی شود قتل آن ها هم جایز نیست.
منظور از ضرورت در قتل زنان و کودکان و … این است که کفار آن ها را سپر قرار داده باشند و یا این که پیروزی سپاه اسلام بر آن کفار بستگی به قتل این افراد داشته باشد.
اگر زنی در صف کفار قرار گیرد و با مسلمانان بجنگد و یا در هنگام محاصره بر حصار قلعه ظاهر شود و مسلمانان را دشنام دهد و یا بدن و عورت خود را برهنه کند جایز است که به سوی او تیراندازی شود پیامبر اکرم (ص) در غزوه بنی قریظه زنی را که سنگ دستاس بر سر محمود بن مسلمه زده و اورا کشته بود کشت.
نوجوانان نزدیک بلوغ اگر بجنگند و یا ضرورت ایجاب کند کشته می شوند ولی در صورت عدم مشارکت آن ها در جنگ و عدم ضرورت اضطرار قتل آن ها جایز نیست. هم چنین کشتن پیران فرتوت که نه قدرت جنگیدن دارند و نه از تدبیر آن ها در جنگ استفاده می شود جایز نیست. ولی اگر خودش قدرت جنگیدن ندارد ولی از تدبیر و رأی او در جنگ استفاده می شود قتلش جایز است. هم چنان که «درید بن صمه» با آن که یکصد و پنجاه سال داشت چون به عنوان مشاور جنگی از او استفاده می شد درجنگ حنین به دست مسلمانان کشته شد و پیامبر ناراحت نشد. هم چنین اگر پیرمردی رأی و تدبیر جنگی نداشته باشد ولی بجنگد کشتن او جایز است. (جعفری، ۹۵، ۱۳۷۸)
اصحاب صومعه و راهبان اگر وارد جنگ شوند و مبارزه نمایند و یا از تدبیر و رأی آن ها استفاده شود قتل آن ها جایز است.
کسانی که از جنگ کناره گیری کرده و ارتفاعات پناه برده اند قتلشان جایز نیست. صاحبان حرف و صنعت و بازاریان در صورتی که به جنگ کمک نمی کردند و اسلحه برای آن ها نمی سازند و یا تهیه نمی نمایند قتلشان جایز نیست. هم چنین فرستادگان دشمن نیز کشته نمی شوند. اهل سنت در کتاب «مجمع الزواید» از ابن مسعود نقل کرده اند که دو نفر فرستاده از جانب مسیلمه کذاب به خدمت پیامبر اکرم (ص) رسیدند. پیامبر اکرم (ص) به آن ها فرمود: شهادت دهید که من پیامبر خدا هستم. آن ها گفتند: ما شهادت می دهیم که مسیلمه پیامبر خداست پیامبر فرمودند: اگر من رسول کش بودم هر دونفر شما را می کشتم. از این روایت استفاده می شود که فرستادگان دشمن بنا بر مصالح و مقتضیاتی در امان هستند.
۳. حقوق غیرنظامیان از دیدگاه حقوق بین الملل
3-۱. مفهوم جنگ در حقوق بین الملل
جنگ را می توان از نظر تاریخی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، جامعه شناسی، فلسفی و نظری، اخلاقی و … مورد مطالعه قرار داد. در هر حال هر دیدگاهی که نسبت به آن داشته باشیم، جنگ می تواند پدیده ای ناشی از بیماری جامعه، عاملی جهت دگرگونی سیاسی، وسیله ای جهت تجلی اراده عالیه قدرت طلبی، علامت اوج حاکمیت دولت و … محسوب شود.
برای تعریف جنگ به عنوان یکی از عناصر زندگی بین المللی مسلماً باید از دیدگاهی حقوقی به آن بنگریم. بنابر تعریف دیوان دایمی داوری (رأی مورخ نوامبر ۱۹۱۲ راجع به قضیه غرامت جنگ ترکیه به روسیه، مجله حقوقی بین الملل ۱۹۱۳، اسناد ص ۱۲).
«جنگ عبارت است از یک واقعه بین المللی یعنی یک واقعه بین الدول».
دکتر لنگرودی جنگ را چنین تعریف می کند:«جنگ از دیدگاه حقوق بین الملل عبارت است از زد و خورد بین قوای منظم دولت ها به قصد غلبه یا دفاع». (جعفری لنگرودی، ۱۳۷۲، ۲۰۰)
جنگ را می توان با توجه به خصوصیات عاملان آن تعریف نمود. بدین ترتیب جنگ عبارت خواهد بود از یک نبرد مسلحانه بین دولت ها و از این نظر با جنگ داخلی یا عملیات مسلحانه علیه شورشیان، یاغیان و یا دزدان دریایی تفاوت می کند و صرفاً نبرد بین نیروهای دولتی است. به همین جهت باید از دیدگاه رابطه دولت با دولت به آن توجه کرد.
ژان ژاک روسو در کتاب قرارداد اجتماعی (کتاب اول فصل ۴) می گوید:«جنگ به هیچ وجه رابطه انسان با انسان نیست بلکه رابطه دولت با دولت است که در این رابطه افراد خصوصی به گونه ای اتفاقی دشمن یکدیگر شده اند و این نه به عنوان دو انسان بلکه به عنوان دو شهروند، و نه به عنوان اعضای یک میهن بلکه به عنوان مدافع». جنگ را می توان بر حسب اقدامات اتخاذ شده تعریف کرد یعنی برحسب این که یک عنصر مادی که چیزی جز استفاده از زور و خشونت یا توسل به نیروی نظامی نیست بدون هیچ گونه محدودیت از نظر زمان و مکان.
بنابراین باید اصطلاحاتی نظیر جنگ روانی و جنگ سرد را مجزا نمود. این اصطلاحات که در وضعیت های خاص جدا از درگیری مسلحانه به کار برده می شوند چیزی جز تیرگی مناسبات بین المللی به شمار نمی آیند.
جنگ را همچنین می توان برحسب غایت و هدف آن تعریف نمود که عبارت خواهد بود از: فتح، دفاع مشروع، حفظ منابع ملی، اجرای حقوق تغییر نظام حقوقی و اجرای یک تصمیم جمعی که جنبه نظم عمومی بین المللی دارد.
در عصر حاضر تمییز و تفکیک بین جنگ های مختلف برحسب اهداف آن ها موجب پیدایش اسامی جدید برای آن ها شده است که کمتر جنبه حقوقی و بیشتر جنبه سیاسی دارد. از جمله می توان جنگ های انقلابی و جنگ های رهایی بخش ملی را نام برد. این دسته از جنگ ها همیشه بین دو دولت رخ نمی دهد بلکه بین یک دولت و مردم تحت استعمار حادث می شود.
آخرین تئوری در زمینه جنگ مبتنی بر خدمات عمومی است. تئوری مذکور مبتنی بر این است که دولت های جدید، اساساً چیزی جز مجموعه ای از خدمات عمومی نیستند. بنابراین جنگ عبارت خواهد بود از برخورد خشونت بار تأسیسات عمومی دولت های متخاصم.
شاید از نظر فنی و فن آوری این مسأله درست باشد که جنگ عملی است که تغییرات خاص خود را ایجاد می کند و موجب اجرا و اعمال یک نظام حقوقی معین می گردد.
ژرژ سل معتقد است که:«جنگ عبارت است از به اجرا درآمدن صلاحیت های از قبل تعیین شده از طریق حدوث یک واقعه تغییر دهنده اوضاع که عبارت است از توسل به نیروی مادی به منظور تغییر در چگونگی صلاحیت های دولتی در جامعه بین المللی».
این تعریف که منطبق با تئوری عینی است مسئله را حل نمی کند. جنگ را تنها از طریق عناصر عینی آن نمی توان تعریف کرد زیرا جنگ دارای عناصر ذهنی نیز می باشد، به این مفهوم که حالت جنگ به مقدار زیادی حاصل اراده دولت های درگیر است، حاصلی که خود و آثار حقوقی مترتبه بر آن فی نفسه مورد نظر آنان می باشد. ضابطه تشخیص و تمییز جنگ و اقدامات تلافی جویانه را می توان در تعبیر فوق مشاهده نمود. (روسو، ۱۳۶۹، ۹-۱۵)
۳-۲. حقوق بشر دوستانه و اسناد بین المللی
منبع اصلی حقوق بشر دوستانه چهار کنوانسیون معروف به کنوانسیون های ژنو هستند. این چهار کنوانسیون در تاریخ ۱۲ اوت ۱۹۴۹ به تصویب کنفرانسی که به منظور ایجاد کنوانسیون های بین المللی برای حمایت از قربانیان جنگ از ۲۱ آوریل تا ۱۲ اوت ۱۹۴۹ در ژنو تشکهل شد، به تصویب رسیدند و همگی در ۲۱ اکتبر ۱۹۵۰ لازم الاجرا شدند. براساس مقررات کنوانسیون های مزبور، هر کنوانسیون، باید به تصویب دولت ها برسد و شش ماه پس از تودیع حداقل دو سند تصویب از سوی دو دولت، کنوانسیون لازم الاجرا خواهد شد. (بنگرید به مواد: ۵۸ کنوانسیون اول، ۵۹ کنوانسیون دوم، ۱۳۸ کنوانسیون سوم و ۱۵۳ کنوانسیون چهارم که همه یک متن و یک مضمون دارند.)
دو پروتکل الحاقی به این کنوانسیون ها نیز بعداً تصویب شدند که یکی مربوط به حمایت از قربانیان منازعات مسلحانه بین المللی و دیگری مربوط به حمایت از قربانیان منازعات مسلحانه غیر بین المللی است. هر دو این پروتکل ها در تاریخ ۸ ژوئن ۱۹۷۷ به تصویب کنفرانس دیپلماتیک ژنو در مورد تأیید مجدد و توسعه قوانین بین المللی بشر دوستانه قابل اجرا در منازعات مسلحانه رسیدند و در تاریخ ۷ دسامبر ۱۹۷۸ لازم الاجرا شدند. شرط لازم الاجرا شدن این دو پروتکل نیز تودیع حداقل دو سند تصویب از سوی کشورها ذکر شده است. (ماده ۹۵ پروتکل اول و ماده ۲۳ پروتکل دوم)
عناوین کامل کنوانسیون های چهارگانه ژنو عبارت است از:
1- کنوانسیون ژنو برای بهبود وضع مجروحین و بیماران نیروهای مسلحه در جنگ زمینی؛
۲- کنوانسیون ژنو برای بهبود وضع مجروحین و بیماران و غریقان نیروهای مسلح در جنگ دریایی؛
۳- کنوانسیون ژنو مربوط به رفتار با اسیران جنگی؛
۴- کنوانسیون ژنو مربوط به حمایت از افراد غیرنظامی در دوران جنگ.
چنانکه گفتیم، همه این چهار کنوانسیون در یک تاریخ (۱۲ اوت ۱۹۴۹) تصویب و در یک تاریخ (۲۱ اکتبر ۱۹۵۰) لازم الاجرا شدند. [۳]
اغلب کشورهای عضو سازمان ملل و از جمله کشور ایران به این کنوانسیون ها ملحق شدند. شاید هیچ سند حقوق بشری بین المللی به اندازه این کنوانسیون ها عضو نداشته باشد. (البته به غیر از کنوانسیون حقوق کودک که به نظر می رسد بیش از هر سند حقوق بشری عضو دارد). امروز بخش عمده ای از مقررات کنوانسیون های ژنو، وضعیتی در حد حقوق عرفی بین المللی پیدا کرده اند و بنابراین حتی برای دولت های غیر عضو هم الزام آور محسوب می شوند. (مهرپور، ۱۳۸۳، ۲۵۱-۲۵۳)
3-۱. تفکیک مبازران از غیرنظامیان
تفکیک افراد مبارز از غیرمبارز در قلمرو جنگ زمینی مسائل چندی را به وجود می آورد. این تفکیک مبنای خود را بر این عقیده می یابد که عملیات خصمانه کار هر کسی نیست و هر کسی نمی تواند عنوان مبارز را به خود اختصاص دهد بلکه طبق مقررات حقوق بین الملل تنها اعضای نیروهای مسلح منظم هستند که به عنوان مبارز شناخته شده اند. مبارزان مسلح برخوردار از حقوق خاصی چون حق مبارزه، حق دفاع، حق برخورداری از وضعیت مجروحان و اسیران جنگی هستند و در مقابل تکالیف خاصی را نیز بر عهده دارند که از آن جمله رعایت قوانین و مقررات جنگی می باشد.
در این رابطه، کشورهای متخاصم نیز امکان دارد که آنان را مورد حمله و تعرض قرار دهند. در کنار مبارزان منظم ممکن است مبارزان غیر منظم نیز وجود داشته باشند که از نظر حقوق بین الملل دارای وضعیت استثنایی می باشند. جدا از مبارزان منظم وغیر منظم، غیرمبارزان یا افراد غیرنظامی می باشند که دارای حقوق و تکالیف مشخص و معینی هستند. از جمله این که بایستی از ارتکاب اعمال خصمانه بپرهیزند تا مورد احترام دشمن باشند. (روسو، ۹۸- ۹۷، ۱۳۶۹)
۳-۲. غیرنظامیان
اصل اساسی حاکم بر موضوع حقوق جنگ این است که مردم غیرنظامی چون در جنگ شرکت نمی کنند و به وسیله حقوق بین الملل مورد حمایت می باشند و باید خارج از عملیات دشمن قرار گیرند و در عصر حاضر با توجه به استعمال سلاح های هوایی و سلاح های تخریب جمعی که چشم بسته از آن ها استفاده می شود و بالسویه به افراد کشوری و نظامی- در مناطق پر جمعیت شهری- زیان می رساند اجرای اصل مذکور با مشکل روبه رو شده است. حفاظت از مردم غیرنظامی در درجه اول با وسایل فنی ممکن صورت می گیرد. توزیع ماسک گاز، ساخت پناهگاه در مقابل حمله های هوایی و یا بمباران های اتمی، انتقال مردم به مناطق دور از دسترس داخلی یا حتی کشورهای بی طرف، اما این اعمال به علت غیر قابل پیش بینی بودن نوع حمله دشمن و … دارای آثار محدودی می باشند. بنابراین حفاظت باید از طریق دیگری تأمین شود.
معاهده ژنو مورخ ۱۲ او ۱۹۴۹ راجع به حمایت از مردم غیرنظامی در زمان جنگ، مقررات خاصی پیش بینی کرده است و اغلب مواد آن راجع به تعیین وضعیت حقوقی مردم غیرنظامی در سرزمین های اشغالی است. (مواد ۴۷ تا ۱۳۵ معاهده)
اصل اساسی بر این است که نه جمعیت غیرنظامی و نه افراد غیرنظامی نباید هدف حملات قرار گیرند. (بند ۲ ماده ۱۲ پروتکل شماره ۲) در مقابل، آن ها نیز نباید در مخاصمات شرکت کنند. در غیر این صورت خصیصه غیرنظامی بودن خود را از دست می دهند. غیرنظامیانی که در مخصمات شرکت نداشته باشند تحت حمایت حقوق بین الملل قرار می گیرند. (ضیایی بیگدلی، ۱۲۰، ۱۳۷۳)
۳- ۳. تعریف افراد غیرنظامی و جمعیت غیرنظامی
ماده ۵۰ پروتکل شماره ۱ افراد غیرنظامی و جمعیت غیرنظامی را چنین تعریف می کند:«افرادی غیر نظامی محسوب می شوند که در هیچ یک از طبقات نیروهای مسلح مقرر در ردیف های ۱ و ۲ و ۳ و ۶ قسمت الف ماده ۴ عهدنامه سوم ژنو و ماده ۴۳ پروتکل حاضر جای نگیرند.»
«جمعیت غیرنظامی شامل کلیه افراد غیرنظامی است.» بنابراین غیرنظامیان کلیه انسان هایی هستند که در قلمرو طرفین متخاصم به سر می برند و عضو نیروهای مسلح نیستند. (ضیایی بیگدلی، ۱۲۲، ۱۳۷۳)
۳- ۴. حمایت عام از افراد غیرنظامی
حمایت عام از افراد غیرنظامی را می توان در دو زمینه مورد بررسی قرار داد: احترام به فرد انسانی و حمایت خاص از برخی طبقات افراد غیرنظامی.
1. احترام به فرد انسانی
«ماده ۲۷ چهارمین عهدنامه ژنو مبتنی بر احترام به فرد انسانی و خصیصه غیر قابل انتقال بودن حقوق بنیادین او می باشد. با هر فردی، در هر زمانی باید با انسانیت رفتار شود و مخصوصاً در برابر هر گونه عمل قاهرانه یا تهدید آمیز، توهین و تجسس در کلیه امور از او حمایت شود، اصل مذکور دارای پیامدهای زیر است:
اول- ممنوعیت هر گونه اعمال فشار جسمانی یا روانی به ویژه در جهت کسب اطلاعات، (ماده ۳۱)
دوم- ممنوعیت آزار و اذیت بدنی و شکنجه و …
سوم- ممنوعیت مجازات های دسته جمعی، چپاول یا اقدامات تلافی جویانه علیه افراد و اموال غیرنظامی و گروگان گیری آن ها (ماده ۳۴)
چهارم- در اختیار داشتن تسهیلات لازم جهت مراجعه اشخاص تحت حمایت به قدرت های حامی، کمیته بین المللی صلیب سرخ و …
پنجم- هر فردی که در قلمرو یکی از متخاصمان یا در قلمرو اشغال شده از سوی او به سر می برد می تواند به اعضای خانواده خود که در مکان دیگری به سر می برنند اخباری دهد که دارای خصیصه کاملاً خانوادگی است و هم چنین اخباری را دریافت کند. (ضیایی بیگدلی، ۱۲۳- ۱۲۴، ۱۳۷۳) (ماده ۲۵ و ۲۶)
۳- ۵. حمایت خاص از برخی طبقات افراد غیرنظامی
علی رغم بهبود حمایت عام از افراد غیرنظامی، برخی طبقات افراد از حمایت خاص و فزاینده ای برخوردارند که عبارتند از:
۱- بیگانگان: بیگانگانی که در قلمرو یکی از متخاصمان به سر می برند حق ترک آن جا از دارنند مگر آن که عزیمت آن ها مخالف مصالح ملی کشور محل اقامت آن ها می باشد (ماده ۳۵ عهدنامه چهارم ژنو) بیگانگان را می توان مجبور به کار کردن نمود؛ البته در همان وضعیت و شرایطی که برای کار اتباع آن کشور وجود دارد. اجبار اتباع دشمن به کارهایی که در رابطه با عملیات نظامی باشد مجاز نیست (مواد ۳۹ و ۴۰ عهدنامه چهارم).
۲- پناهندگان: پناهندگان کسانی هستند که حوادث و یا آزار و اذیت ها انسان را در جهت یافتن پناهگاه در یک سرزمین دیگر، مجبور به ترک میهنشان کرده است. زمانی که کشور پناه دهنده با کشور متبوع شخص پناهنده وارد جنگ می شود، شخص پناهنده از جمله افراد دشمن محسوب می شود.
۳- افراد فاقد تابعیت یا آپاترید.
۴- زنان: طبق ماده ۲۷ عهدنامه چهارم، زنان مخصوصاً در برابر هر گونه لطمه به شرافتشان و به ویژه در برابر تجاوز، اجبار به فحشا و هر گونه هتک حرمت مورد حمایت قرا گرفته اند. در صورت محرومیت از آزادی باید در مکان هایی جدا از مردان نگهداری شوند. (ماده ۷۶ عهدنامه چهارم و بند ۵ ماده ۷۵ پروتکل شماره ۱ و بند ۲۶ ماده ۵ پروتکل شماره ۲)
۵- کودکان: کودکان تصویر کاملاً نمایانی از قربانیان بی گناه را ارائه می دهند که مخصوصاً باید مورد حمایت قرار گیرند. طبق ماده ۲۴ عهدنامه چهارم، طرفین متخاصم باید تدابیر لازم را اتخاذ کنند تا کودکان کمتر از پانزده سال که بر اثر جنگ یتیم می شوند و یا از خانواده خود جدا می افتند به حال خود رها نشوند و در هر شرایطی تسهیلات لازم جهت نگهداری و انجام فرایض مذهبی و تربیتی آنان فراهم شود.
کودکان زیر پانزده سال نباید به عنوان سرباز یا عضو نیروهای مسلح به کار گرفته شوند ولی در صورت شرکت در جنگ و اسارت مورد حمایت خاص قرار می گیرند. (ضیایی بیگدلی، ۱۲۷- ۱۲۹، ۱۳۷۳)
۶- خبرنگاران که طبق ماده ۱۳ مقررات ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ لاهه در صورتی که به اسارت درآیند به شرط داشتن مجوز از سوی ارتشی که در معیت آن هستند، از حقوق اسیران بهره مند می گردد. (ضیایی بیگدلی،۱۳۶۶، ۱۶۳)
در پایان نظر نویسنده کتاب جنگ و حقوق (law & war) درباره حفاظت از شهروندان در جنگ را می آوریم:
«حفاظت از شهروندان یکی از پروژه های صلیب سرخ جهانی بود که تجربیات جنگ سال های ۱۹۳۹-۱۹۴۵ به آن ضرورت و فوریت بخشید. در پایان جنگ جهانی دوم این موضوع به عنوان یک موضوع مهم و مورد علاقه بین المللی مورد توجه قرار گرفت برای حقوق بشر بین المللی هیچ مسئله ای قطعی تر و حتمی تر از تمایز میان مبارزان و غیرمبارزان مطرح نبوده و نیست. غیرمبارزانی که به عبارت «جمعیت» ترجمهشده است، به تفاوت بین ارتش و جمعیت شهروند نزدیک است. کنار گذاشتن این پروژه می توانست تمایلات دنیای جدید را لکه دار کند و حتی نادیده گرفتن آن تمایز، استحکام بحث های بشری را که شهروندان باید متناسب با جنگ های مدرن مورد توجه قرار گیرند، منسوخ نماید.
در بین سال های ۴۵-۱۹۳۹ رنج و عذاب غیرنظامیان بسیار زیاد و بزرگ بوده است و تحت سه عنوان اصلی تجربه شده است:
۱- شهروندان و تبعه حاضر (مقیم) و یا در حال سفر در یک کشور خارجی در حالی که کشور محل اقامت یا سفر آن ها به عنوان یک دشمن رسمی کشور متبوع آن ها مبدل می شود و بر همین اساس مورد حمله قرار می گیرند و به عنوان دشمن و بیگانه بازداشت می شوند و با آن ها بدرفتاری می شود.
۲- شهروندان و تبعه کشوری که کشور یا سرزمین آن ها توسط نیروهای اشغالگر اشغال شده و به عنوان دشمن هدف دشمن اشغالگر قرار می گیرند.
۳- اتباع و شهروندان یک کشور بی طرف که در اثر حملات دشمن کشور محل اقامتشان دچار رنج و زیان می شوند. ممکن است مستقیماً مورد حمله آن ها قرار گرفته باشند و یا این که به طور غیرمسقتیم از حملات آن ها آسیب دیده باشند مثلاً مخصوصاً رها شده باشند تا مورد حملات و بمباران های هوایی قرار گیرند.
از دیدگاه کلی بشری نمی توان گفت که کدام یک از سه طبقه رنج دیده مذکور کمتر یا بیشتر نیاز به توجه دارند. اوضاع و احوال سیاسی است که دو گروه اول و دوم را بیشتر تحت حفاظت کنوانسیون ژنو قرار می دهد.
همه آن چه که در بالا ذکر شده به عنوان زیان دیدگان و رنج دیدگان از اشغال نظامی بوده که از سوی اکثر کشورهای اروپایی، نمایندگانی به کنفرانس های سال های ۹-۱۹۴۷ فرستاده شدند تا با اصرار زیاد یک قانون جدید برای حفاظت شهروندان و افراد غیرنظامی وضع شود.»(Best Geoffrey,115.1996)
نتیجه گیری
در بحث ضمانت اجرای حقوق جنگ در اسلام و حقوق بین الملل قواعد و مقرراتی وجود دارد که در مقام مقایسه، قوانین و مقررات اسلام بسیار پیشرفته تر، دقیق تر و عملی تر است و از ضمانت اجرای بهتری برخوردار است. اگر چه از نظر شکلی حقوق بین الملل در این خصوص بهتر دسته بندی و مفصّل شده است. در خصوص موضوع این مقاله این گونه می توان جمع بندی نمود که، غیرنظامیان نباید مورد حمله و تجاوز قرار گیرند مگر این که به عنوان سپر حفاظتی در برابر دشمن از آن ها استفاده شود. هم در اسلام و هم در حقوق بین الملل بر این موضوع تأکید شده است.
از نظر اسلام و حقوق بین الملل تنها مبارزان و کسانی که با آن ها همکاری و آن ها را پشتیبانی می نمایند مورد حمله و کشتار قرار می گیرند و غیرنظامیان، زنان، کودکان، پیران و … از تعرض مصون هستند. هر چند که در سطح بین الملل، این قاعده عملاً رعایت نمی شود و بیشترین قربانیان جنگ های قرن اخیر را غیرنظامیان تشکیل می دهند.
فرهنگ مهدویت در حقیقت همان فرهنگ اسلام است، که شامل احادیث، روایات و سیره ی معصومین (ع) می باشد. در این فرهنگ به حقوق انسان ها و کرامت انسانی انسان توجه ویژه و قابل ملاحظه ای شده است. این موضوع خصوصاً در زمان جنگ ها و درگیری ها پررنگ تر می شود.
اگرچه تلاش اولیه اسلام و ائمه معصومین (ع) اجتناب از جنگ و خونریزی بوده است اما هر گاه بنا بر دلایلی مجبور به شرکت در جنگ می شدند، تعالیم و دستورات ویژه ای در خصوص حقوق جنگ اجرا می نمودند که از جمله ی این دستورات و تعالیم حقوق غیرنظامیان است. در دستور العمل اسلام آزردن افراد ناتوان، زنان و کودکان حتی به عنوان مقابله به مثل منع شده است.
در صدر اسلام با توجه به سنت های مرسوم، ائمه معصومین (ع) ناچار بودند که اسارت و بردگی طرف های شکست خورده در جنگ را بپذیرند اما همواره آنان در پی راهی برای آزاد کردن اسرای جنگی بودند، که از جمله این اقدامات و تلاش ها می توان به اقدام پیامبر اکرم (ص) در خصوص آزاد کردن اسیران قبیله های بنی المصطلق و هوازن اشاره نمود. در سیره ی عملی ائمه معصومین (ع) با توجه به لزوم رعایت حال غیرنظامیان در جنگ به کارگیری سلاح هایی که اثرات زیان بار و نامحدودی به بار می آورد؛ منع شده است. که امروزه تحت عنوان سلاح های کشتار جمعی و مخرب از آنها یاد می شود. از دیگر موارد مربوط به حقوق غینظامیان نسل کشی است که آن هم در تعالیم اسلامی به شدت منع سده است.
در حقوق بین الملل طرفین جنگ در به کارگیری سلاح ها و تاکتیک های جنگی محدودیت دارند. در رابطه با گلوله های انفجاری، سلاح های شیمیایی، هسته ای و بیولوژیکی ممنوعیت های زیادی وجود دارد. در همین رابطه اسلام نیز ریختن سم در آب و غذا و محیط فعالیت دشمنان را مکروه و ناروا شمرده است و فقط در صورت اجبار و ضرورت جنگی استعمال آن را تنها در مورد نظامیان و مبارزان دشمن مجاز دانسته است و نه افراد خارج از جنگ.
از نظر تاریخی قدمت این اقدامات و توصیه های ائمه معصومین (ع) به قرن ها پیش بر می گردد؛ است ضمن آن که خودشان ضمانت اجرای آن را هم به عهده داشته اند. با وجودی که این قوانین در روابط بین الملل و حقوق بین الملل امروزی با شکل و سیاق نوین در حقیقت ریشه در همان دستورات و تعالیم اسلامی دارد.
منابع
– قرآن.
– ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۹۸۵.
– امیر ارجمند، اردشیر، مجموعه اسناد بین المللی حقوق بشر، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ۱۳۸۶.
– برزنونی، محمد علی، «اسلام؛ اصالت جنگ یا اصالت صلح؟»، مجله حقوقی، شماره سی و سوم، پاییز و زمستان ۱۳۸۴.
– بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، مؤسسه الاعلمی المطبوعات، بیروت، ۱۳۹۴ هجری.
– جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، گنج دانش، تهران، ۱۳۷۲.
– جعفری، محمد تقی، حقوق جهانی بشر مقایسه و تطبیق دو نظام: اسلام و غرب، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، تهران، ۱۳۸۵.
– جعفری، عبدالمجید، بررسی حقوق جنگ از دیدگاه اسلام و حقوق بین الملل، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز، ۱۳۷۸.
– حسینی جلالی، محمد رضا، جهاد امام سجاد (ع) ترجمه موسی دانش، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۸۲.
– حسینی، مصطفی، بردگی در اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، تهران، ۱۳۷۲.
– خلیلیان، سید خلیل، حقوق بین الملل اسلامی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دهم، ۱۳۸۲.
– دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، انتشارات میراث ماندگار، قم، ۱۳۸۴.
– شارل روسو، حقوق مخاصمات مسلحانه، ترجمه سید علی هنجی، جلد اول، نشر دفتر خدمات حقوقی بین المللی، ۱۳۶۹.
– شیخ حر عاملی، محمد بن الحسن وسائل الشیعه، جلد ۱۵، چاپ دوم مؤسسه آل البیت (ع)، قم، ۱۴۱۴هجری.
– شیخ حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، جلد یازدهم، نشر احیاء التراث الاسلامیه، بیروت، سال ندارد.
– شیخ صدوق، متن و ترجمه معانی الاخبار، ترجمه محمدی شاهرودی، جلد سوم، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۷.
– ضیایی بیگدلی، محمد رضا، «حقوق جنگ و رفتار با اسیران» مجله حقوقی، شماره هشتم، بهار و تابستان ۱۳۶۶.
– ضیایی بیگدلی، محمد رضا، اسلام و حقوق بین الملل، گنج دانش، تهران ۱۳۷۵.
– ضیایی بیگدلی، محمد رضا، حقوق جنگ، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ۱۳۷۳.
– طباطبایی، علامه سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، جلد سی و ششم، ۱۳۶۳.
– طبرانی، ابوالقاسم سیلمان بن احمد، المعجم الکبیر، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۴هجری.
– طوسی، ابوجعفر محمدبن حسن، النهایه، انتشارت قدس محمدی، قم، بی تا.
– مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، جلد اول، مکتبه المشتغل، بیروت، ۱۹۸۱.
– مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد دوم انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۷.
– مهرپور، حسین، نظام بین المللی حقوق بشر، انتشارات اطلاعات، تهران، ۱۳۸۳.
– نجفی، جواهر الکلام، جلد ۲۱، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۲.
– Best Geoffrey ;War and law since 1945 ; Claredon press ; Oxford ; 1996.
پی نوشت
[۳] رجوع کنید به، امیر ارجمند، مجموعه اسناد بین المللی حقوق بشر، (۱۳۸۶، ۵۱۵-۵۹۳).