
پاورچینپاورچین پلهها را پایین میرود. فحشی نثار پلههای چوبی میکند که جیرجیرشان بدموقع بلند شده است. برای برداشتن سوئیچ از جیب پدرش کلی تلاش کرده و حالا نگران است که مبادا صدای پایش همه تلاشها را نقش بر آب کند. در را باز میکند و به خودش «آفرین» میگوید. اگر یادش نمانده بود که در را روغنکاری کند، صدای در حتماً پدر را بیدار میکرد. ماشین را تا سر کوچه هل میدهد… حالا پا را گذاشته روی گاز تا زودتر خودش را به چهارسوق گنجعلیخان برساند و با بچهها بروند برای صبحانه.
پدر به رسم همه روزهای تعطیل، زودتر از بقیه روزها بیدار میشود، میرود تا صبحانه را مهیا و اهل منزل را بیدار کند. به حیاط که میرسد، خبری از ماشین نیست. گمان میکند فراموش کرده ماشین را داخل حیاط بیاورد.

با عجله به سمت در میرود، اما در کوچه هم از ماشین خبری نیست. مطمئن میشود که ماشین را دزدیدهاند. همه اهل خانه را بیدار میکند. مهری، مادر خانه میزند توی سرش و دخترها گریه میکنند. پدر سراغ پدرام را میگیرد، اما خبری از او نیست. جیبهایش را که وارسی میکند، کلید را پیدا نمیکند. مهری میگوید: «آخی بچهام! دیده خستهای، خواسته امروز خودش نون بخره.» مرد صدایش را در گلو میاندازد و میگوید: «چه سادهای زن! گربه برای محض رضای خدا موش نمیگیره. مگر دستم بهش نرسه!» همین جمله آخر را برای پدرام پیامک میکند. همه ناراحتاند. مینا دختر بزرگ خانواده میگوید: «مامان خانم، ببین این پسر لوس چه بساطی برایمان درست کرده!»
مادر همه را دعوت به سکوت میکند. سفره صبحانه پهن میشود و برای ساکت ماندن پدر، تلویزیون را روشن میکنند.
شاهد از غیب رسید
از آنجا که خیلی خوششانس هستند، برنامه «روی خط حادثه» در حال پخش است و پلیسی درباره سرقتهای خودرو صحبت میکند.
مادر میخواهد شبکه را عوض کند، اما پدر نمیگذارد. کارشناس برنامه میگوید: «۶۰ درصد سارقان خودرو در استان کرمان حرفهای هستند و به قصد کسب درآمد به عنوان یک حرفه، خودروهای غیرایمن را سرقت میکنند.»
پدر میگوید: «نخیر آقا، کاملاً غیرحرفهای هستند و با سوئیچ در ماشین را باز میکنند!» کارشناس میگوید: «خودروهای غیرایمن طعمههای خوبی برای سارقان هستند و این افراد خودروها را با ایجاد تغییرات گمراه کننده یا بدون تغییر میفروشند یا خودرو را قطعهقطعه کرده و به صورت قطعات غیرقابل ردیابی به فروش میرسانند.» پدر میگوید: «دستم بهش برسه، خودش رو قطعهقطعه میکنم، میگذارم روی داشبورد!» باز هم کارشناس میگوید: «دسته دیگری از سارقان استان، خودروها را برای ارتکاب جرایم دیگر مانند سرقت احشام، جابهجایی مواد مخدر، انجام اعمال غیراخلاقی، سرقت از منزل، مغازه یا بانک میدزدند و در میان آنها سارقان ماجراجویی نیز وجود دارند که به خاطر اقناع روحیه ماجراجویی، تفریح و تفنن به سرقت خودرو اقدام میکنند که این افراد قصد تصرف دائمی و فروش خودرو را ندارند و بعد از مدت کوتاهی، آن را رها میکنند. سارقان ماجراجو فقط ۱۰ درصد سارقان را تشکیل میدهند که به طور معمول ۵۰ درصد آنها در حال استفاده از خودرو دستگیر میشوند.» پدر میگوید: «آهان! این پدرام ماست. از سر ماجراجویی ماشین را دزدیده و برده چند تا دوستانش را سوار کرده! امشب به حسابت میرسم پسر!» مادر کلافه میشود و تلویزیون را خاموش میکند. آن شب پسر دیر به خانه میآید. پدر او را به سختی تنبیه میکند و…
این بار، یک دزدی واقعی
هفته بعد، دیگر از این ناراحتیها خبری نیست. سه هفته بعد، دوباره همان اتفاق تکرار میشود و پدر از دفعه قبل عصبانیتر.
آفتاب غروب میکند. سر و کله پدرام پیدا میشود. در را که باز میکند، پدر سیلی محکمی نثارش میکند و میگوید: «سوئیچ؟»
دستش به سمت پدرام دراز است و دست پدرام روی گونهاش، مبهوت به پدر نگاه میکند، قبل از آنکه چک دوم را بخورد، میگوید: «من کلاس کنکور بودم، ماشین دست من نیست.»
آه از نهاد همه بر میآید. نیم ساعت طول میکشد تا به خودشان بیایند و بروند کلانتری و سرقت را گزارش دهند. سه روز بعد ماشین را پیدا میکنند. سارق یکی از دوستان پدرام است، یکی از همانهایی که پدرام چند هفته پیش صبحانه مهمانشان کرده بود. فکر میکرد دزدیدن ماشین پدر او به مراتب راحتتر از قرض کردن ماشین از پدر خودش است! سیامک گفت: «فقط میخواستم به بقیه نشان بدهم من هم ماشین دارم.»
اشتباه پشت سر اشتباه
دکتر «المیرا دکانی» حقوقدان و جرمشناس در این باره میگوید: دوری خانوادهها از یکدیگر، عامل اقدام سیامک به دزدی است. اگر پدر این نوجوان کمی با او همراهی میکرد، هرگز این اتفاق نمیافتاد. وی به اعتیادآور بودن دزدی نیز اشاره میکند و میافزاید: متاسفانه دزدی مانند مخدرها اعتیادآور است و ترک آن نیز بسیار دشوار است. به همین دلیل، کسانی که دزدی میکنند بارها دست به این کار میزنند. دکانی درباره عدهای که به این بزه به عنوان شغل نگاه میکنند، میگوید: در بعضی از موارد، میتوان این افراد را با رواندرمانی به زندگی عادی بازگرداند، اما کار بسیار سختی است.
اگر خودروتان را دزدیدند
امیدواریم چنین اتفاقی برای کسی نیفتد، اما اگر روزی خودرو شما را سرقت کردند، باید بیدرنگ با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرید و سریعا به مرکز کلانتری که اپراتور ۱۱۰ تعیین میکند، بروید و تشکیل پرونده دهید. انجام این مراحل، به کمتر از یک ساعت زمان نیاز دارد و بلافاصله بعد از گزارش سرقت خودرو، جستوجو برای پیدا کردن خودرو مسروقه در تمامی نقاط کشور آغاز میشود.
در واقع، پس از اعلام جرم مذکور به کلانتری محل وقوع جرم و تشکیل پرونده، مراتب به دادسرای محل وقوع جرم اعلام میشود. معمولا در پروندههای مربوط به سرقت خودرو، بر خلاف سایر جرایم، پرونده برای بررسی و تحقیقات بیشتر به اداره آگاهی ارسال میشود. در اداره آگاهی، تجسس کافی در مورد سرقت خودرو صورت میگیرد و تحقیقات دادسرا به این ترتیب راحتتر خواهد شد. همانطور که گفته شد، نیازی به تقدیم دادخواست به دادگاه کیفری برای پس گرفتن خودرو نیست و دادگاه کیفری ضمن حکم خود، سارق را به پس دادن خودرو نیز محکوم میکند. بنابراین نیازی به پرداخت هزینه اضافه از طرف مالک خودرو از جنبه حقوقی قضیه نیست.
***
فقط ماه بعد، پدر برای پدرام ماشینی خرید و قسطی آن را به پسرش داد تا با کار کردن، پول آن را به پدر پرداخت کند. اما آیا این کار درستی است؟ دکتر دکانی این کار را تایید نمیکند و آن را «باج دهی» به بچهها برای جلوگیری از بزه میداند.
این جرمشناس ادامه میدهد: بهترین کار این است که در کنار نوجوانان باشیم. پدر پدرام بهتر بود اجازه رانندگی به فرزندش را میداد، نه اینکه برای او خودرویی تهیه کند.
قانون چه میگوید؟
در قانون مجازات اسلامی درباره سرقت وسایل نقلیه آمده است: «چنانچه وسیله نقلیه موتوری با پلاک آن سرقت یا مفقود شود، شخصی که وسیله نقلیه در اختیار یا تصرف او بوده است، بلافاصله مراتب را به نزدیکترین مرکز نیروی انتظامی اعلام مینماید. متخلف در این ماده به جزای نقدی از ۵ هزار تا یک میلیون ریال محکوم خواهد شد.» ماده ۲۱۳ قانون مجازات اسلامی جدید نیز مقرر کرده است: «مجرم باید مالی را که در اثر ارتکاب جرم تحصیل کرده است، اگر موجود باشد، عین آن را و اگر موجود نباشد، مثل آن را و در صورت عدم امکان رد مثل، قیمت آن را به صاحبش رد کند و از عهده خسارات وارده نیز برآید. هرگاه از حیث جزایی وجهی بر عهده مجرم تعلق گیرد، استرداد اموال یا تادیه خسارت مدعیان خصوصی بر آن مقدم است.»
الــهه حبیبی
بخش حقوق تبیان