
مختصری از آثار حقوقی تغییر جنسیت
نویسنده: مصطفی شمسینی غیاثوند
mostafashamsini@yahoo.com
ناشر: پایگاه تخصصی نشر مقالات حقوقی، حق گستر
www.haghgostar.ir
بسمه تعالی
بررسی و کنکاش در میان مسایل حقوق همواره ذهن حقوق دانان و پژوهش گران حقوقی را با مسایل نو و جدید در کهکشان این علم بی انتها آشنا می سازد. مسا یلی که گاه و بی گاه مسبب ایجاد اختلافهایی میان بشر امروزی می گردد. بشری که خود را در اکثر شرایط و موقعیت ها محق و صاحب نظر می داند. گذشته از این نوع دید افراد و اینکه از چه زاویه و بعدی به قضیه و مسایل گوناگون می نگرند هم دارای اهمیت بسزایی است. علوم گونا گون از جمله علوم زیستی فنی صنعتی طبیعی انسانی و … هر کدام دریچه های تازه و بس شگرف به روی این مخلوق دو پا باز کرده اند که هرکدام به نوبه ی خود نیازمند بررسی مفصل و ریز بینانه ای می باشد تا نکته ای از قلم نیافتند. در این میان از جمله مسایلی که در دنیای ن و پا به عرصه ظهور گذاشته و در گذشته شاید هم اگر وجود داشته به دلیل عقب بودن علم آن روزگار و ناشناخته بودن ابعاد گوناگونش مورد توجه قرار نگرفته بوده است. بحث تغییر جنسیت از مرد به زن و یا بالعکس می باشد که در عصر حاضر به عنوان مسئله ای نو خود را معرفی کرده است و باعث گره خوردن این مسئله پزشکی با علم حقوق گردیده چون امروزه در تمامی جوامع مترقی به جهت ایجاد نظم و جلوگیری از هرج و مرج قانون را در سطح جامعه حاکم می دانند و بدون توجه به این قوانین هم پزشکان نمی توانند دست به انجام این اعمال پزشکی بزنند بهرحال هر طور حساب کنیم این افراد هم جزئی لاینفک از جامعه مترقی امروز به حساب می آیند و آن هم از نوع فرهیخته فلذا ناچار به پیروی از این مقررات می باشند.
در تحقیق انجام شده توسط بنده سعی شده تا در حد بضاعت علمی و زمانی به کالبد شکافی این مسئله از حیث حقوقی پرداخته شود به امید اینکه مورد قبول درگاه خداوند متعال و همچنین جامعه حقوقی قرار گرفته و برگ زرینی باشد بر آثار برجسته و متمدن حقوق ایران زمین البته لازم به یادآوری است که انجام تحقیق در چنین زمینه ای با مشکلاتی هم همراه است که از جمله ی آن می توان به کمبود منابع یا کمیاب بودن افرادی که جنسیت خود را تغییر داده اند اما حاضر به صحبت با محققین نیستند را می توان نام برد. حال می توان با این مقدمه کوتاه وارد بحث اصلی شده. توجه خوانندگان گرانقدر را به ورود در بحث تغییر جنسیت
جلب می کنم.
تغییر جنسیت به معنای تبدیل جنس به دختر و یا برعکس به عنوان یک پدیده ی خارجی و نو ظهور زمینه ساز پرسش های فقهی و حقوقی است که به صورت عمده در مباحث حقوق خانواده است همانند جواز یا عدم جواز تغییر جنسیت ، بقا یا عدم بقای ازدواج پس از تغییر جنسیت یکی از زوجین ، ولایت و سرپرستی شخص پس از تغییر جنسیت ، مسایل ارث، نفقه ، مهریه ، عناوین خانوادگی و غیره … که در این تحقیق بررسی می شود. نیاز است بیان کنم که ارتباط این موضوع با مسائل پزشکی و ارزش و اخلاقی و حتی گاهاً تاریخی و فلسفی بحثی پدید آورده اند که بحث کامل از آن را دور از انتظار آفریده.
البته بحث در خصوص افراد خنثی یا دو جنسی یک پدیده نو ظهور نیست زیرا در گذشته های دور هم این افراد در جوامع مختلف می زیسته اند. اما مسئله حائز اهمیت پیشرفت تکنولوژی و توسعه دانش جراحی و امکان تغییر دادن جنسیت است. هر از گاهی بطور نادر خبر تغییر hermaferodit جنسیت شنیده می شود البته این مسئله امروز در خصوص افراد دو جنسی (هرمافرودیسم) هم دیده می شود و لازم به گفتن است که این امر (تغییر جنسیت) در افراد سالم هم قابل انجام است.
در گذشته های دور این امر غیر ممکن بنظر می رسید اما به گفته ی یکی از پزشکان جراح در ایران در ۱۵ سال گذشته ۵۰۰ عمل تغییر جنسیت انجام شده است. همچنین این کار در خصوص افرادی که ظاهری سالم هم دارند انجام پذیر است. نوع دیگری از اختلالات در بشر امروزی دیده شده است که به خنثای روانی یا تراجنسیتی (ترانس معروفند که در واقع همان افرادی هستند که از نظر ظاهر مرد یا transsexual ( سکشوالیم
زن هستند اما از نظر روانی و روحی به جنس مخالف ظاهرشان تعلق دارند به عبارتی نمی دانند که آیا مرد هستند یا زن؟ و دارای اختلال هویت جنسی هستند این افراد در تمام دنیا و از جمله ایران هم وجود دارند و بیشتر محل بحث این است که آیا می شود فردی هم پدر و هم که مرد است اسپرم خود را در بانک اسپرم A مادر شخص دیگری باشد مثلاً فردی به نام ذخیره می کند و سپس تغییر جنسیت می دهد و برای او پیوند رحم هم صورت می گیرد و A می شود در این وضعیت B اسپرم سابق را به وی تزریق می کنند و دارای فرزندی به نام است حال سوالات جدید : آیا از نظر فقهی و حقوقی یک فرد می تواند B هم پدر و هم مادر هم زمان هم پدر و هم مادر شخص دیگر باشد ؟ اگر بله ولایت و سرپرستی او بر عهده کیست؟
B عمو و عمه A یا وضعیت محارم سببی و نسبی او چه می شود؟ آیا برادران و خواهران از B به عنوان پدر و مادر ذکر می شود؟ آیا A هستند و یا خاله و دائی؟ آیا در اسناد ثبتی نام به عنوان پدر ارث می برد یا مادر و یا هر دو ؟ و … همچنین برخی سوالات از بعد حقوقی A وجود دارد که به بررسی آن ها در چهار دسته قبل ازدواج و بعد از ازدواج و تغییر جنسیت دوباره و سوالات فرعی می پردازم ابتدا قبل از ازدواج : آیا فرزندان برای تغییر جنسیت خود مکلف به کسب اجازه از والدین هستند یا خیر؟ حال اگر والدین اختلاف پیدا کنند؟ وضعیت چه می شود؟
سوالات بعد از ازدواج ۱) اگر بعد از ازدواج یکی از طرفین تغییر جنسیت یافت آیا ازدواج باطل است یا خیر؟ آیا چون این عمل ضرر برای طرف دیگر دارد نیاز به اجازه ی او دارد؟ اگر هر دو تغییر یافتند چه؟ آیا ازدواج صحیح است ؟ اگر بله وضع حقوق و تکالیف آن ها چه می شود؟ اگر نیست آیا نیاز به صیغه ی طلاق دارد یا خیر؟ اگر زن بعد از ازدواج تغییر جنسیت داد می تواند مهریه خود را مطالبه کند (ازدواج قبل تغییر جنسیت) اگر مرد تغییر داد باید مهریه ازدواجش را پرداخت کند؟ همچنین ولایت و سرپرستی کودکان تا سن خاص با مادر است اگر تغییر داد سرپرستی را از دست می دهد؟ یا اگر پدر سرپرست است در صورت تغییر سرپرستی
را از دست می دهد؟ همچنین میزان ارث بعد از تغییر جنسیت چه می شود؟ یا عناوین دایی و خاله و … بعد از تغییر جنسیت چه وضعی پیدا می کند؟ و سوالات دیگر …
حال با این مقدمه وارد تعریف جنسیت می شویم از نظر لغ وی این واژه از دو کلمه تغییر وجنسیت تشکیل شده تغییر طبق تعریف فرهنگ عمید عبارت است از حالی به حالی برگردانیدن ، دگرگون کردن ، چیزی را به شکل و حالت دیگر در آوردن است. همچنین جنس در لغت فارسی شبیه معنای آن در زبان عربی است و عبارت است از آن چه که شامل انواع متعدده باشد جنس حیوان که شامل انسان و سایر جانداران است. با وجود اینکه تغییر جنسیت در کتب لغت تعریف نشده است اما منظور از آن هرگونه تبدیل و تحول در جنس نر و ماده یا خنثی می باشد ، به گونه ای که وضعیت کنونی ، با وضعیت سابق تفاوت داشته باشد. معنی تغییر جنسیت در علم پزشکی تفاوت چندانی با آن چه در میان عموم مردم شایع است ندارد.
در یک کلام می توان گفت : هر گونه تبدیل اصلاح و یا تغییر که در جنس فرد به وجود بیاید طوری که وضع فعلی او از نظر زن یا مرد بودن با حالت سابق او دارای تفاوت باشد عنوان تغییر جنسیت صادق است. و در طول تحقیق به تعریفی برخورد کردم که جز قیدهای پایانی بقیه را مثبت و مفید یافتم که به نظر کامل می رسید و عبارت است از : تبدیل یا تغییر جنسیت یک فرد از مذکر به مونث یا از مونث به مذکر یا از خنثی به مذکر یا از خنثی به مونث یا از مذکر به خنثی یا از مونث به خنثی که جز دو مورد آخر به نظرم کامل رسید و دو مورد آخر هم اتفاق نمی افتد چون انگیزه و وجهه عقلانی ندارد. و اما تاریخچه تغییر جنسیت در ایران : طبق شواهد و اسناد و مدارک موجود اولین تغییر جنسیت در ایران به سال ۱۳۰۹ هجری شمسی بر می گردد.که دکتر خلعتبری پسر هجده ساله ای را به زن تبدیل کرد.
لازم به یادآوری است عمدتاً تغییر جنسیت در سنین ۱۸ تا ۲۸ سال انجام می شود یعنی کسانی که وارد رده جوانی شده اند.
نکته ی جالب و غرور آفرینی که در این تحقیق به آن برخورد کردم آن است اولین تغییر در تاریخ جهان در ایران اتفاق افتاده و دلیل ادعای بنده هم این است که اولین تغییر جنسیت در خارج از ایران در کشور انگلستان و در سال ۱۹۴۲ میلادی بوده اما اولین بار در تاریخ ایران در سال ۱۳۰۹ شمسی و مصادف با ۱۹۳۰ میلادی بوده است. اما آمار دقیقی از افرادی که تغییر جنسیت داده اند دردست نیست تغییر جنسیت را می توان در ۷ قسمت طبقه بندی کرد که ( عبارتند از : ۱) تغییر جنسیت در افراد سالم ۲) تغییر جنسیت در دو جنسی ها (خنثی) ۳ ( تغییر جنسیت در افراد ممسوح ۴) تغییر جنسیت در تراجنسیتی ها (ناراضیان جنسی) ۵ تغییر جنسیت به منظور کشف جنسیت ۶) تغییر جنسیت در حیوانات ۷) تغییر جنسیت در گیاهان. در خصوص نوع اول یا همان تغییر جنسیت در افراد سالم چون به ظاهر توجیه عقلانی و منطقی ندارد و از منظر حقوق و فقه ما بی معنی جلوه گر شده اما در افراد دو جنسی (خنثی ها) (نوع دوم) از دیدگاه حقوقی و فقهی و عقلی و عرفی کاملاً توجیه پذیر است زیرا این افراد دارای بیماری هستند و آلت تناسلی که کوچکتر یا غیر متناسب تشخیص داده می شود حذف و دیگری تقویت می شود. در افراد ممسوح هم این کار انجام می شود. منظور از ممسوح کسی است که نه آلت زنانه دارد و نه آلت مردانه و با عمل جراحی به یکی از دو جنس مذکر یا مونث
تبدیل می شود.
درباره ناراضیان جنسی (نوع چهارم) باید گفت این افراد بیماران روحی هستند که خود را متعلق به جنس مخالف می دانند در موارد کمی این افراد با روان درمانی و یا هورمون درمانی معالجه می شوند اما براساس شواهد و قرائ ن و براساس گفته های روان پزشکان اغلب این افراد قابل معالجه نیستند. نوعی دیگر از تغییر جنسیت راجع به کشف جنسیت است. در این مورد به علت عدم رشد کامل جنسی دستگاه تناسلی کاملا رشد نکرده و جنسیت فرد پنهان مانده است این افراد در دوران کودکی با مشکلات حادی مواجه نمی شوند اما پس از بلوغ به عدم تمایل خود به جنس مخالف پی می برند که در صورت عدم درمان خطرات جبران ناپذیری مثل خودکشی را در بر دارد. راجع به تغییر جنسیت در حیوانات (نوع ششم) به همین مقدار بسنده کنم که در مواردی برای منافع خودانسان دست به این کار در حیوانات می زند مانند اخته کردن حیوانات حلال گوشت مانند گوسفند جهت بهبود و افزایش تولید تغییرجنسیت در خصوص گیاهان هم قابل تصور است و همان تبدیل گیاه نر به ماده یا برعکس است و به دلیل خارج از بحث بودن به آن نمی پردازیم.
حال به مسئله ناراضیان جنسی (تراجنسیتی یا همان ترانس سکشوال) می پردازیم برای این امر ابتدا دانستن برخی مقدمات لازم است اول هویت جنسی که عبارت است از احساس زنانگی یا مردانگی در شخص یا همان اعتقاد درونی شخص به این که او فردی است مذکر یا مونث یا دوسو گرا یا خنثی.ودر واقع همان بازتاب احساس درونی شخص از مرد یا زن بودن خویش است.
دوم نقش جنسی و گرایش جنسی است ، نقش جنسی اعلام عمومی جنسی است یعنی انتقال تصویر مرد بودن در مقابل زن بودن به دیگران. در علت شناسی پدیده ت را جنسیتی عوامل زیادی دخیل هستند که چون بحث ها حقوقی است وارد آن ها نمی شوم. ترانس سکشول را می توان این گونه تعریف کرد تعارض جنسی روان شناسانه و یا جنس رفتاری یا جنس ظاهری که معمولاً جنس ظاهری به نوبه ی خود نتیجه ی جنس کرموزومیک است.
برخی گزارشات و تحقیقات پزشکی نشان می دهد در مواردی درمان غیر هورمونی و غیر جراحی در بیماران اختلال هویت جنسی موثر می باشد و باعث تثبیت هویت جنسی مشابه با ساختار ژنتیکی و جسمی آن ها می شود اما به طور خلاصه اگر بتوان توضیح داد باید گفت که برای درمان اختلال هویت جنسی از نوع ترا جنسیتی از سه روش روان درمانی – هورمون درمانی و جراحی استفاده می شود. نوع دیگر این اختلال ها دو جنسی ها یا همان (خنثی ها ) هستند خنثی در لغت به معنی نرمی و ملایمت است. از نظر فقهی خنثی کسی است که هم آلت مردانه و هم آلت زنانه ، هر دو را دارا می باشد. در لغت نامه دهخدا هم آمده است که خنثی کسی است که هر دو اندام را دارد و یا آن که هیچ یک از دو اندام را ندارد نه مرد و نه زن.
خنثی از دیدگاه فقهی به دو دسته خنثی مشکل و غیر مشکل تقسیم می شود و خنثی مشکل کسی است که از طریق امارات طبیعی یا علائم شرعی معلوم نمی شود که آیا زن است و یا مرد و به دسته ی خنثی مونث و خنثی مذکر تقسیم می شود و مونث آن است که حالت زن بودن غلبه دارد مثل نداشتن ریش ، حمل ، حیض و … و خنثی مذکر برعکس آن است و در پایان باید بگوییم منظور فقیهان از خنثی کسی است که هر دو آلت تناسلی زنانه و مردانه را داشته باشد. در فقه اسلامی راه حل های گوناگونی برای تشخیص جنس یت خنثی بیان شده که عبارت انداز: ملاک ادرار ، سبقت بول از مجرای زنانه یا مردانه ، تأخیر قطع ادرار بول از مجرای
زنانه یا مردانه ، شمارش دنده های کمر ، در صورتی که این راه حل ها چاره ساز نشود باید فرد مورد نظر خنثی از نوع مشکل نامید که در مسایل شرعی این مسئله را می توان در شش مرحله خلاصه کرد که عبارتند از ۱) نگارش تحریر الوسیله و بیان مسئله تغییر جنسیت ۲)صدورحکم جدید از حضرت امام خمینی (ره) ۳) قواعد و مقررات پزشکی قانونی ۴) رای اداره حقوقی دادگستری ۵) صدور شناسنامه جدید پس از تغییر جنسیت ۶) دیدگاه فقها و مراجع شیعه در این باره به جرات می توان گفت که اولین فقیه یا دانشمندی که از دید حقوقی
و مسایل آن تغییر جنسیت را وا کاوی نموده امام خمینی بوده است ایشان در سال ۴۳ که و به ترکیه تبعید شدند کتاب تحریر الوسیله را نوشتند و در اواخر جلد دوم ده مسئله فقهی مطرح کردند و که در زمینه تغییر جنسیت بود و اما نظرات حضرت امام خمینی را می توان به طور خلاصه اینگونه بیان کرد ایشان کلاً تغییر جنسیت را حرام نمی داند همچنین اگر فرد واقع اًمرد یا زن است امامی توان جنسیت خود را تغییر دهد این عمل واجب نیست ، اگر فردی عمل جراحی کندو این کار جنسیت پنهان او را آشکار بدون شبهه واجب است آثار جنس واقعی را رعایت کند و ترتیب آثار جنس ظاهری حرام است حال اگر زنی بعداز ازدواج تغییر جنسیت داد ازدواج او از زمان تغییر باطل است و اگر قبل از تغییر آمیزش داشته باشد شوهر موظف به پرداخت تمام مهریه است و در صورت عدم آمیزش باز هم پرداخت تمام مهریه بهتر است که این نظر امام خمینی با منطق حقوقی امروز ظاهراً ناسازگار است . و پرداخت نصف آن منصفانه تر است . همچنین در خصوص تغییر جنسیت مرد هم باعث بطلان ازدواج از زمان تغییر جنسیت می شود امام بزرگوار در خصوص
نظر حقوقی آمیزش و مهریه آن همانند مورد قبل نظر داده اند که بنده هم مانند مورد قبل با این نظر ایشان مخالف هستم ، حال اگر زن و شوهر با همدیگر تغییر جنسیت دهند و هر دو به جنس دیگر تغییر دهند ازدواج از زمان تغییر باطل است و این در حالی است در یک زمان تغییر ندهند حال اگر با هم تغییر دهند به نظر بنده بهتر است ازدواج به حال خود باقی بماند اما نظر دیگری هم هست که مجدداً با هم ازدواج کنند و زن با دیگری ازدواج نکند ، همچنین اگر زنی در زمان عده تغییر جنسیت دهد عده ی اوساقط می شود حتی عده وفات، حال اگر هر یک از خواهر یا برادر تغییر جنسیت دهد نسبت آن دو به یک دیگر قطع نمی شود بلکه برادر خواهرمی شود و خواهر برادر و این مسئله در خصوص عمو عمه و خاله و دایی و پدر بزرگ و مادر بزرگ هم صادق است حال سوالی که مطرح می شود این است که اگر پدر یا مادر تغییر جنسیت دهند چه می شود که به نظر می آید همانند عناوین فوق رابطه خویشاوندی قطع نمی شود و فقط عناوین تغییر می کند ضمناً اضافه کنم که این تغییر عناوین شامل آثار احکام و وظایف اشخاص هم می شود .
در باب ارث هم باید خاطر نشان شوم که اگر پدر یا مادر یا جد و جده تغییر جنسیت دهند آیا ارث می برند و این ارث از باب تولید است یا از جهت خویشاوندی و اولویت و یا اینکه اصلا ارث نمی برند؟ و در پاسخ به این مسئله به لحاظ حال انعقاد نطفه ارث می برند البته می توان حکم به مصالحه هم نمود و اگر حال انعقاد نطفه را در ۱ ارث در نظر گرفته می شود. در خصوص محرومیت و / ۲ و مادر ۳ / نظر بگیریم برای پدر ۳ اینکه اگر فرضاً مادر یا پدر و یا عروس تغییر جنسیت دهند بر محارم قبلی خود همچنان محرم هستند؟ مثلاً پدر بعداز تغییر و زن شدن بر پسر خود محرم است یا عروس پس از مرد شدن بر مادر شوهر خود محرم است ؟ که جواب تمامی این ها را می توان گفت که بعید نیست که محرم باشند اما نظرات اختلافی در این باب زیاد است اما به نظر بنده برای جلوگیری از عسر وحرج محرم هستند. پروفسور بهرام میرجلالی راجع مراحل قانونی تغییر جنسیت اینگونه می گوید: در صورتی که روان پزشک وجود چنینی بیماری را تشخیص دهد بیمار را به یکی از دفاتر خدمات اجتماعی دادسرا ارجاع می دهد بیمار از این راه به پزشکی قانون برای انجام تحقیقات قطعی معرفی می شود. پزشکی قانونی با استفاده از همکاری روان پزشکان جراحان و متخصصان داخلی و غدد قطعیت بیماری رابررسی میکند و پس از محرز شدن طی نامه ای به دادسرا اطلاع می دهد که بیمار مجوز انجام این عمل را دارد یا نه و در صورت رای موافق دادسرا مجوز انجام جراحی را برای بیمارستان و پزشک جراح صادر می کند و در نهایت همین مجوز است که به بیمار کمک می کند تابعد از عمل شناسنامه جدید بگیرد. در خصوص صدور شناسنامه هم باید گفت تغییر جنسیت در شناسنامه دو جنسی ها ثبت نمی شود و در صفحه
توضیحات شناسنامه فقط تغییر نام ثبت می شود و جزییات که از چه نامی به چه نامی تغییر کرده ثبت نمی شود برای صدور شناسنامه جدید باید پزشکی قانونی این کار را تائید و دادگاه هم حکم لازم را صادر کرده باشد لازم به یادآوری است که فقهای اهل سنت تغییر جنسیت را حرام می دانند پس قانونی هم در این زمینه وجود ندارد اما فقه امامیه مجاز شمرده پس مجوز -۱۰۴/ قانونی همانند رای اداره حقوقی دادگستری جمهوری اسلامی ایران به شماره ۷۳۸۹ ۱۳۶۶/۹/۷ وجود دارد.
حال بقا یا عدم بقای ازدواج پس از تغییر جنسیت: زوجیت رابطه ای است میان دو نفر که تنها میان مردو زن واقع می شود یکی از مسایل بدیهی و مهم در حقوق اختلاف جنس در ازدواج است . پس هر گاه بعداز ازدواج تغییرجنسیت لازم است باعث بطلان آن از ابتدا می شود. برخی حقوقدانان در تعریف نکاح به لزوم اختلاف دو جنس اشاره دارند به طور مثال دکتر کاتوزیان می فرمایند: نکاح عقدی است که به موجب آن زن و مردی به منظور تشکیل خانواده و شرکت در زندگی باهم متحد می شوند(حقوق خانواده –ج ۱-ص ۲۰ ) ماده ۱۰۶۷۵ قانون مدنی هم می گوید تعیین زن و شوهربه نحوی که برای هیچ یک از طرفین در شخص طرف دیگر شبهه نباشد شرط صحت نکاح است در خصوص بقای ازدواج پس از تغییر جنسیت چند فرض مطرح است اولاً تغییر جنسیت یکی از زوجین که در این فرض ازدواج و علقه زوجین از بین می رود چون در اسلام ازدواج دو مرد با هم یا دو زن با هم باطل است اما در فرض تغییر جنسیت هر دو نفر زوجین خود به دو قسمت همزمان و غیر همزمان یا غیر مقارن تقسیم میشود که در دومی هم حکم حقوقی همان باطل شدن ازدواج است زیرا مثلا یکی از زوجین تغییر جنسیت داد و پس از یکسال (مثلاً) دیگری هم تغییر جنسیت دادازدواج باطل است درباره ی همزمان یا مقارن هم دو نظر وجود دارد نظر اول این است که ازدواج سابق همچنان دارای دوام و بقا می باشد و طبق این نظر زوج به زوجه و زوجه سابق به زوج تغییر می یابد و وظایف آنهاهم نسبت به هم تغییر می کند و برخی فقیهان هم استصحاب ازدواج سابق را جاری می دانند اما نظر دوم که با نظر شخص نگارند هی تحقیق هم سازگار است است مبتنی بر بطلان ازدواج است زیرا ازدواج سابق را نمی توان بدون شرایط و ضوابط شرعی آن استصحاب کرد مثلاً از تکالیف زوج سابق مهریه و نفقه است که با تغییرجنسیت از لحاظ عقلی و شرعی نمی توان ازدواج سابق را با اوصاف خاص خودش استصحاب نمود حال می رسیم با مساله نفقه زوجه پس از تغییر جنسیت شرط وجوب نفقه دو چیز است ۱- دایم بودن نکاح -۲ تمکین زوجه مساله سقوط نفقه پس از تغییر جنسیت آن قدر بدیمی و روشن است که فقهای اسلام از آن سخنی به میان نیاورده اند ، اما با این حال بنده حالتهای گوناگون آن را به اختصار تشریح می کنم . در باب تبدیل مرد به زن پس از تغییر جنسیت پرداخت نفقه از ذمه ی مرد سابق بری می شود همچنین در خصوص تبدیل زن به مرد هم چون صفت زن بودن و خصوصیات موثر بودن از میان می رود ازدواج باطل می شود و طبق قانون مرد (مرد جدید) مستحق دریافت نفقه نیست و اجرای استصحاب هم در این میان بدلیل عدم بقای موضوع ( مرد و زن بودن) جاری نمی شود . در متعه هم تغییر جنسیت باعث انحلال نکاح موقت می شودنیاز به گفتن نیست که در عقد موقت نفقه جزتکالیف مرد نیست اما اگر شرط شده باشد باید پرداخت کند حال پس از تغییر جنسیت در متعه ای که نفقه شرط شده به دلیل از بین رفتن خصوصیت مونث بودن هم عقد باطل و هم شرط باطل است . مساله مهم
بعدی بحث تغییر جنسیت و مهریه زن می باشد و سوال مطروحه این است که هر گاه یکی از زوجین تغییر جنسیت دهد با انحلال ازدواج گذشته آیا زوجه حق مطالبه مهریه را از شوهر سابق دارد. و اینکه اگر این تغییر جنسیت قبل از هم بستر شدن زوجین اتفاق بیافتد زوجه مستحق تمام مهریه است یا نصف آن ؟ در این خصوص باید بیان کرد که این مسئله را در ابتدا باید در دو قسمت ازدواج دایم و موقت بررسی کرد همچنین در خصوص این مسئله (پرداخت مهریه) نظرات مختلف را می توان در ۴ احتمال دسته بندی کرد ۱- عدم وجوب پرداخت – مهریه به طور مطلق و فرقی در آمیزش یا عدم آن و مرد یا زن تغییر کردن آن نیست ۲ وجوب پرداخت مهریه به طور مطلق و فرقی در آمیزش یا عدم آن و مرد یا زن تغییر کردن آن نیست ۳- وجوب پرداخت جنسیت کل مهریه در صورت نزدیکی و نصف آن در صورت عدم آمیزش ۴- سقوط مهریه در صورت عدم کسب اجازه زوجه از زوج برای تغییر به دلایل منطقی این نوع برداشت مردود می باشد در خصوص احتمال دوم هم باز به دلایل منطقی نمی توان آن را پذیرفت در خصوص دلیل سوم که همان پرداخت تمام مهریه در صورت دخول و نصف آن در صورت عدم دخول بنظر واقعی می نماید ماده ۱۰۹۲ قانون مدنی در خصوص پرداخت نصف مهریه در صورت عدم نزدیکی اشعاری دارد و خوانندگان حقوق دان مفهوم مخالف را
استنباط می کنند و می توان از این ماده در تغییر جنسیت هم استفاده کرد اما نظر چهارم که همان سقوط مهریه در صورت عدم اجازه زوجه از زوج است که با توجه به اینکه به محض عقد زن مالک مهریه می شود دور از ذهن به نظر می رسد بهرحال از میان چهار نظریه فوق نظر سوم منطقی تر به نظر می آید .
در خصوص وضعیت پرداخت مهریه در عقد موقت و یا به زبان عامیانه صیغه هم شایان ذکر است که اگر زوج در عقد موقت تغییر جنسیت دهد بایستی تمام مهریه را پرداخت کند گویا که مدت را بذل کرده و از ادامه زندگی منصرف شده است و اگر زوجه در عقد موقت تقییرجنسیت دادمهریه اوباطل میشود این هاچکیده و خلاصه ی نظرات گوناگون در این باب بود که به دلیل عدم مفید بودن کامل آنها آورده نشد، مساله مهم بعدی که باید به آن توجه ویژه داشت بحث تغییر جنسیت وعده طلاق وعده وفات است ، چون فرض بر این است که
خوانندگان این نگاشته حقوق دانان و تحصیلکرده های حقوق باشند از تعریف و توضیح عده و فلسفه وجودی آن پرهیز می کنم و به همین قدر اکتفا می کنم که ماده ۱۱۵۰ قانون مدنی آن را تعریف کرده سوال این است که اگر زوجین قبلاً آمیزش داشته اند و حال زوجه تغییر جنسیت دادآیا عده دارد ؟ در پاسخ می توان گفت نیازی نیست و زن پس از تغییر جنسیت می تواند بلافاصله ازدواج کند زیرا احکام می مانند حیض و نفاس و عدت ماهانه مخصوص زنان است و زن بعداز تغییر جنسیت از زن بودن خارج می شود وعده ساقط می شودو اما در خصوص تغییر جنسیت مرد سوال مطرح می شود که اگر مرد به زن تبدیل شد موظف به نگه داشتن عده است ؟ در این خصوص هم نیازی به نگه داشتن عده نیست حال اگر زن در دوران عده باشد مثل عده طلاق و یا عده وفات و در این هنگام زن تغییر جنسیت دهد آیا ازدواج بعدی او پس از اتمام عده است؟ در پاسخ به این مسئله باید گفت که در این حالت عده از گردن زن ساقط می شود. امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله ج ۲ ص ۵۵۹ این مسئله را بیان می کند مسئله بعدی درآثار واحکام تغییر جنسیت بحث عناوین نسبی است که باید گفت با تغییر جنسیت فرد عنوان و وظایف افراد هم تغییر می کند مثلاً برادر به خواهر یا عمه به عمو تغییر می کند اما استثنای این امر در خصوص پدر و مادران که در صورت تغییر پدر به مادر و یا مادر به پدر تغییر عنوان نمی دهند برای این استثنا دو دلیل وجود دارد ۱- دلیل عرفی بودن عناوین نسبی یعنی عرف جامعه نمی پذیرد که پدر را مادر بخواند ۲- و دلیل دوم هم صدق عنوان پدر و مادر بر حسب زمان انعقاد نطفه است زیرا از منظر شرع و حقوق پدر کسی است که فرزند از نطفه (اسپرم) او به وجود آمده باشد و این وضع با تغییر جنسیت ازبین نمیرود وباید زمان انعقاد نطفه را توجه کرد و مادر هم کسی است که فرزند از تخمک او به وجود آمده باشد. و این وضع با تغییر جنسیت عوض می شود. مضافاً اینکه این استثنا در خصوص پدر بزرگ و مادر بزرگ هم صادق است حال به بحث تغییر جنسیت و نفقه ی فرزندان و والدین می رسیم .سوال مطروحه این است که اگر پدر یا مادری که نفقه فرزندان بر عهده آنان است تغییرجنسیت دهند بازملزم به پرداخت نفقه هستند؟ جواب این است که اولاً بر طبق شروع و قانون ایران نفقه فرزندان بر عهده پدر و جد پدری است ودر صورت نبود آن ها بر عهده ی مادر است ثانیاً در مبحث قبلی شرح داده شد که عنوان پدر فقط به کسی اطلاق می شود که فرزند از نطف هی او باشد و مادر هم کسی است که فرزند از تخمک او باشد بنابراین به نظر می رسد که با تغییر جنسیت آن ها نفقه از گردن آن ها ساقط نمی شود و باید پرداخت کنند. در خصوص پرداخت نفقه ی پدر و مادر از سوی فرزندان هم این تغییر جنسیت مادر و ولایت و سرپرستی کودکان است که اگر پدر و جد پدری نبودند و مادر تغییر جنسیت داد. آیا ولایت پیدا می کند یاخیر؟ که برخی محققان و برخی فقیهان بزرگ مانند امام خمینی (ره) معتقدند که خیر در این عناوین نسبی گفته شد مادر کسی است که فرزند از تخمک او به وجود بیاید پس بنده معتقدم که باید ولایت داشته باشد در خصوص تغییر جنسیت پدر تاثیری در ولایت وی ندارد. و اما سوال بعدی بحث حضانت کودکان و تغییر جنسیت می باشد اولاً حضانت در اصطلاح فقه و حقوق به پرورش کودکان به وسیله ی ابوین و اقارب گفته می شود که هم حق است و هم تکلیف که شامل پرورش مادی معنوی و اخلاقی می شود ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی بیان کرده حضانت تا دوسال اول با مادراست و بعد با پدر مگر در خصوص دختران که تا ۷ سال با مادر است ، حال سوال این است که اگر هر یک از پدر و مادر در زمان حضانت خود تغییر جنسیت دهد این حق او ساقط می شود یا خیر ؟
در پاسخ به این سوال به طور خلاصه این گونه می توان جواب داد که هر گاه هر یک از پدر و مادر در زمان حضانت خود تغییر جنسیت دهند حق حضانت آن ها زایل نمی شود زیرا با این امر تنها صفت انوثیت یا صفت رجلیت تغییر می کند اما همانطور که پیشتر گفته شد پدر کسی است که فرزند از اسپرم او به وجود آید و مادر کسی است که فرزند از تخمک او باشد پس این تغییرات تاثیری در حق و تکلیف آن ها یعنی حضانت فرزندان ندارد. و در پایان آخرین بحث حقوقی پیرامون تغییر جنسیت و شاید سوال بر انگیزترین و مهم ترین آن مساله
ارث افراد است که این مسئله را در ۲ بخش اول – ارث بردن فرد تغییر جنسیت یافته از والدین خویش و ارث بردن والدین تغییر جنسیت داده از فرند خویش بررسی می کنیم .
در خصوص قسمت الف باید گفت که افراد تغییر جنسیت یافته ارث می برند اما در ۲ فرض نگاه می کنیم ۱- تغییر جنسیت قبل فوت یکی از والدین می باشد ۲- بعداز فوت وقبل از تقسیم ترکه باشد. در خصوص اینکه این تغییر جنسیت قبل از فوت والدین باشد باید گفت که ملاک وضعیت ظاهری افراد است زیرا احکامی مانند ارث بر عناوین مختص به مرد یا زن بودن اختصاص دارندو بر آن مترتب می شوند و چون با تغییر جنسیت موضوعشان باقی نمی ماند این احکام هم تغییر می کنند اما درباره تغییر جنسیت بعداز فوت والدین و قبل از تقسیم ترکه باید جنسیت زمان موت مورث ملاک و مبنا باشد دلیل هم واضح است چون در زمان فوت والدین حقی برای او ثابت و ایجاد شده است و اما ارث بردن والدین تغییر جنسیت داده از فرزند خویش در این باره سوال این است که این افراد براساس جنسیت فعلی ارث می برند یا جنسیت قبلی ؟ که در کاوش های حقوقی به ۳ احتمال رسیدم اول رابطه ی توارث کامل قطع می شود و ارث نمی برند که دور از ذهن و منطق حقوقی است دوم پدر و مادر براساس جنسیت جدید خود و در زمان فوت ارث می برند و سوم براساس جنسیت قبل از تغییر ارث می برند
این دو نظریه هر کدام طرفدارانی دارند اما به با توجه به آن چه که پیشتر گفتیم و پذیرفتیم که پدر کسی است که فرزند از نطف هی او باشد و مادر کسی است که فرزند از تخمک او باشد باید نظریه سوم یعنی اینکه هر کدام براساس میزان سهم الارث خود در زمان تولد فرزند از اموال او بهره مند شوند را پذیرفت و در خصوص ارث بردن طبقات بعدی ارث – مثل عمو و دایی و عمه و خاله و… همانطور که قبلاً گفتیم عناوین و خصوصیات آن ها تغییر می کند پس هر کدام براساس جنسیت جدید ارث می برند. این بود کنکاشی ناچیز در زمینه ی تغییر جنسیت به امید مفید واقع شدن آن برای خوانندگان گرامی.درپایان باید یادآوری کرد که این بررسی ها براساس حقوق و فقه ایران واسلام می باشد واین مسئله نیاز به کنکاش در نظام های حقوقی دیگر از جمله نظام کامن لاو یا رومی ژرمنی دارد زیرا بنظر نمی آید که این مسئله تمامی داشته باشد و تا انسان هست امکان بروز این مشکل و پیامدهای آن وجود دارد.