
بهطور کلی وقتی نیازهای همه انسانها را تقسیمبندی میکنند، پنج نیاز اصلی در وجود همه بوده که یکی از این نیازها، محبت است. نیاز به دوست داشته شدن و محبت بسیار مهم است و هیچ یک از اعضای خانواده از این قائده مستثنی نیستند. خانواده را اگر یک سیستم تعریف کنیم، یک مجموعه آن زن و شوهر است که زندگی در کنار هم را تشکیل میدهند، آن چیزی که رابطه را شکل میدهد، صمیمیت است که به محبت بازمیگردد. از جمله عوامل تداوم زندگی تعهد و مسئولیتپذیری است. از این رابطه که بگذریم، سپس فرزندان وارد این چرخه میشوند که درواقع تولد با محبت شکل میگیرد که به نوعی در ابتدا این محبت یکطرفه از سوی مادر و پدر به فرزند است. تا اینکه فرزند مراحل نوزادی را سپری میکند، از نظر روانی رشد پیدا کرده و این رابطه به صورت دوطرفهای شکل میگیرد. وقتی بچهها بزرگتر میشوند داشتن ارتباط مثبت بسیار اهمیت دارد که سه رکن دارد و میتوان به ابراز محبت کلامی، ابراز محبت فیزیکی مانند درآغوش گرفتن و نوازش کردن و صمیمیت در معاشرت اشاره کرد. از تولد تا بزرگ شدن فرزندان، تشکیل خانواده و رابطه زن و شوهر این نیاز همراه فرد است.
با توجه به نقش مهم خانواده، محبت والدین نسبت به فرزندان را چطور میتوانیم تعریف کنیم؟
بخشی از محبت والدین به فرزندان احساسی است که در فرد وجود دارد و عوامل مختلفی روی آن تاثیرگذار است. وقتی ما در رابطه با فرزند قرار میگیریم باید هیجاناتمان را ابراز کنیم و به نوعی رابطه حالت دوطرفه شکل گیرد. براین اساس محبت ابراز میشود و در پاسخ نیز فرزند به آن جواب میدهد. ابراز دوست داشتن و محبت کلامی در این رابطه متناسب با فرهنگ، سن کودک، عرف و بافت خانواده امکان دارد، متفاوت باشد و کلمات در یک خانوده خاص است، اما برخی کلمات به صورت عمومی وجود دارد که والدین از آن استفاده میکنند. البته والدین میتوانند در این زمینه از خود خلاقیت نشان دهند اینکه با توجه به شناخت از فرزند خود چه نوع محبت و از چه طریقی آن را ابراز کنند. فرزندان نیز بسته به تفاوتهایشان نسبت به محبت واکنشهای مختلفی دارند البته در این امر سن نیز دخیل است. بهعنوان مثال در سنهای مختلف ابراز محبت کلامی فرق دارد، مثلا بچههای کوچکتر دوست دارند، محبت بیشتری در این زمینه ببینند. با بچههای بزرگتر و در سن نوجوانی نمیتوان با همان کلمات و الفاظ ابراز محبت کرد که برای کودکان استفاده میشود، چون ممکن است به آنها بربخورد، زیرا آنها معتقدند که بزرگ شدهاند. در این شرایط درنظر گرفتن سن، جنس و شرایط فرزندان به هنر والدین در ابراز محبت آنها بازمیگردد.
با توجه به صحبتهای شما، از چه راهی محبت میان والدین و فرزندان تقویت و افزایش پیدا میکند؟
بخشی از این مسئله به ذات افراد و والدین مربوط است که چقدر نیازهای آنها برآورده شده یا نیازهای اولیه آنها برطرف شده و ویژگیهای شخصیتی آنها چطور است. بخشی دیگر به نیازهای روانی والدین بستگی دارد. اما بهطور کلی مهارت آموزی بسیار مهم است، یعنی ما میتوانیم مهارت ارتباط موثر را به عنوان یک فرد بالغ یاد بگیریم و به بچههای خود با آموزشهای مختلف مهارتها را متناسب با سنشان یاد دهیم. وقتی این مهارتها ارتباطی شکل بگیرد، با برقرار کردن ارتباط موثرتر این صمیمیت و محبت افزایش پیدا میکند و رابطه دو طرفه برقرار و تقویت میشود. همچنین تلاش کنیم شناختمان از فرزندان بیشتر شود، حق و حقوق والدین را بدانیم، همچنین از حقوق فرزندانمان آگاهی پیدا کنیم. این مسائل باعث میشود که درک بهتر و درستی از هم داشته باشیم تا بتوانیم نیازهایش را به خوبی برطرف کرده و آنها را درک کنیم.
در کنار مواردی که به آن اشاره کردید، محبت زن و شوهر نسبت به هم باید چگونه باشد؟
واقعیت این است که در رابطه زن و مرد صمیمیت مسئله بسیار مهمی است که در تداوم زندگی زناشویی نقش تعیین کنندهای دارد. مسائل بسیاری با صمیمیت ربط دارد که یک قسمت آن حس دوست داشتن و دوست داشته شدن است. همچنین ابراز محبت نسبت به یکدیگر، احساس قدردان بودن نسبت به هم و شناخت از یکدیگر مهم است. اینکه ما همسر خود شناخت داشته باشیم، به ویژگیها و فضای فردی همسر خود احترام بگذاریم و برای ارزشها، باورها و مسائل فردی خود نیز احترام قائل باشیم. باید بدانیم در جهت بهبود رابطهمان کدامیک از این خواستهها قابل چشمپوشی و کدامیک نیستند. اگر این موارد را به خوبی بشناسیم، هم در ابراز کردن آنها و چشم پوشیکردنها رفتار بهتری خواهیم داشت و صمیمیت بیشتری بین زوجها به وجود میآید.
راهکارهای تقویت مهر و محبت میان همسران از نظر شما چیست؟
یکی راهکارهای این مسئله و قت گذراندن با هم و داشتن فعالیتهای تفریحی مشترک است. این موارد در ابتدای زندگی مشترک وجود دارد، اما ممکن است به مروز زمان بهویژه با ورود فرزند به خانواده کمتر بشود، براین اساس باید درنظر داشته باشیم که زوجها نباید فعالیتهای دونفره مانند گذراندن اوقات روزانه و تفریحات را با یکدیگر فراموش کنند. علاوه براین در داشتن نقش و وظایف مشترک با هم مشورت کنند و اگر مشکل یا مسئلهای پیش میآید، از روشهای حل مسئله دونفره نه تک نفری استفاده کنند. در رابطه زوجها باید یاد بگیریم که از من به سمت ما حرکت کنیم، بنابراین از حل مشکل مشورت جمعی برسیم. همچنین یادگرفتن مهارتهای ارتباطی بهطور قطع کمک کننده است، اینکه به صحبتهای شریک زندگی خود گوش بدهند، به عبارتی آنها یادبگیرند به حرفهای هم گوش کنند؛ خارج از هر طعنه زدن و نصیحت کردن. این مسئله باعث میشود که با هم همدل شوند و بهطور فعال به حرفهای هم گوش دهند.
چه عواملی باعث کم شدن محبت میان زن و مرد میشود؟
عوامل مختلفی موثر است، اما یکی از مشکلات مهم عدم احترام به طرف مقابل و نادیده گرفتن نیازها و احساسات فرد نقش مهمی دارد. درواقع نادیده گرفتن حق فرد و درنظر نگرفتن خواستههای طرف مقابل باعث کم شدن محبت میان زوجها میشود. رفته رفته این عدم توجه و درک رابطه را به سردی میکشاند و به سمت و سوی بدی میرود. عدم تعهد و مسئولیت پذیر بودن در قبال مسائل عاطف و مسائل مادی در زندگی مشترک مواردی است که رابطه را دچار مشکل میکند.
در این میان محبت اطرافیان و نزدیکان چه تاثیری در زندگی ما دارد؟
نقش اطرافیان همان اندازه که مثبت است، منفی نیز میتواند باشد. دوستان و آشنایان با حفظ مرزها میتوانند با یکدیگر رابطه داشته باشند و با رعایت حریم همدیگر از هم حمایت کنند. بین آنها رابطه دوستانه و صمیمیت وجود داشته باشند و شبکه حمایتی بین آنها شکل میگیرد. اما اگر قرار باشد به این مرزها احترام نگذارند و وارد حریم هم شوند، نقش مخرب داشته باشد.
نبودن محبت یا کمبود محبت چه آسیبهایی به خانواده و به طبع آن برای جامعه به همراه دارد؟
کمبود محبت و اینکه افراد به خوبی دیده شوند، ممکن است افراد برای برطرف کردن این مشکل خود به سمت راهکارهای دیگر بروند. یعنی وابستگیهایی ایجاد شود که ناسالم و آسیب زننده است. این وابستگی به نوعی روابط یا وابستگی به مواد مخدر خودش را نشان دهد. گاهی هم به صورت رفتارهای متضاد با محبت مانند پرخاشگری و عصبانیت یا رفتارهای ضد اجتماعی بروز کند که باعث مشکلات زیادی شود. وقتی پرخاشگری و رفتاری ضد اجتماعی در یک جامعه افزایش پیدا کند؛ باعث میشود امنیت آن جامعه به خطر بیافتد.