
باید توجه داشت همانطور که مهریه حق زن است، طلاق نیز حق مرد است و اگر زنى بخواهد بدون دلیل مشروع و به واسطه کراهتى که از ادامه زندگى با شوهر دارد، طلاق بگیرد، باید رضایت شوهر در صرف نظر از حق طلاق را جلب کند.
اگر زنى به دلیل عسر و حرج ناشى از عدم رعایت حقوق زناشویى مانند عدم پرداخت نفقه، تقاضاى طلاق کند، حاکم مىتواند مرد را به رعایت حقوق زناشویى الزام و نهایتا طلاق زن را بدون رضایت شوهر اجرا کند. از این رو زن مىتواند کلیه مهریه خود را مطالبه کند و از شوهر ناسازگار خویش جدا شود.
این در حالی است که اگر زن بخواهد بدون دلیل مشروع و بدون اینکه شوهر از وظایف شرعى و قانونى خود کوتاهى کرده باشد و صرفا به دلیل کراهت از شوهر از او جدا شود باید رضایت شوهر را در طلاق دادن جلب کند که این امر در قالب طلاق خلع و مبارات محقق میشود. حکمت آن نیز روشن و منطقى است. شوهر براى ازدواج متحمل هزینههای گوناگون مادى و معنوى شده و اراده کرده است بر اساس قوانین و ضوابط شرعى با همسر خود زندگى کند اما زن به دلایل مورد نظر خودش خواهان طلاق است لذا باید به نوعى جبران کند. ثانیا طلاق حق مرد است لذا زن با بذل مال یا مهر خود به نوعى رضایت او را جلب مىکند و از لجاجت مرد میکاهد. ثالثاً زن براى رهایى خود این کار را انجام میدهد و بدیهى است کسى که میخواهد به خواستهاى دست یابد باید از خواسته دیگرى چشمپوشى کند و این معنا ندارد که زن هم خواهان طلاق باشد و هم خواهان مهریه. زیرا زن به دنبال رهایى از مردى است که از وى کراهت دارد و در این صورت طلب مهریه به عنوان هدیه و شیرینى زندگى از او توقع بیجایى است.
حمایت