
تعیین، دریافت و پرداخت مهریه یکی از پیچیدهترین مسائلی است که دادگاههای خانواده به آن رسیدگی میکنند. پروندههایی با این موضوع معمولا وقت و انرژی فراوانی از مراجعان به دادگاه و محاکم میگیرد و به همین دلیل پرداختن دقیق به این موضوع بخش عمدهای از سلسله مطالبی که تاکنون در این صفحه خواندهاید را به خود اختصاص داده است.
پرداخت مهریه در قالب اقساط معمولا با این پیشزمینه صورت میگیرد که قانون با در نظر گرفتن وضعیت حال مردی که توانایی پرداخت مهریه تعیین شده را ندارد، طی مراحلی اقدام به قسط بندی این مهریه میکند. در پذیرش اقساط مهریه از سوی دادگاه هم مسائل مختلفی دخالت دارد. مثلا اینکه همسران زندگی مشترک خود را آغاز کرده باشند یا خیر؟ اینکه میان همسران در دوران عقد رابطه زناشویی شکل گرفته باشد یا نه؟ شاغل بودن و موقعیت اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی زن، خانه دار بودن زن، تعداد فرزندان، موقعیت اجتماعی و اقتصادی مرد و حتی نکتهای همچون امیدواری قاضی به تشکیل زندگی مشترک در مورد همسرانی که در دوران عقد دچار مشکل میشوند، از مواردی است که به واسطه آن قاضی نسبت به قسط بندی مهریه تصمیمهای متفاوتی میگیرد. مثلا زنی که مهریهاش ۱۰۰ سکه طلا و همسرش پزشک است، در دریافت مهریه خود وضعیت کاملا متفاوتی با دختری دارد که یک هفته پس از مراسم عقد مهریه ۵۰۰ سکهای خود را به اجرا گذاشته و هیچ دلیل موجهی هم برای این کار ندارد.
شاید بتوان با قاطعیت این مساله را مطرح کرد که قانون به هیچ وجه پدیدهای خشک و بیروح نیست که بدون هیچگونه انعطافی تنها بر اساس فرمولهای خشک و کلیشهای عمل کند، بلکه متناسب با هر وضعیت تازهای تصمیمیجدید میگیرد. در بحث مهریه نیز معمولا وضعیت فرد در تغییر مهریه تاثیر میگذارد.
به همین دلیل قانون با پیش بینی مسالهای با عنوان دادخواست کاهش و افزایش اقساط مهریه این امکان را برای هر دو طرف پرونده ایجاد کرده کهبراساس شرایط جدید تقاضاهای جدیدی مطرح کنند؛ البته تقاضای دادخواست کاهش یا افزایش اقساط تنها در شرایطی میتواند مطرح شود که پرونده اجرای احکام که براساس آن مرد مهریه را پرداخت و زن مهریه را دریافت میکند همچنان مفتوح باشد و اگر پرونده با توافق طرفین بسته شده باشد دیگر امکان هیچ نوع اقدام حقوقی وجود ندارد.
دادخواست کاهش اقساط از دادخواستهایی است که میان مردان طرفداران زیادی دارد. بیشتر مردانی که به همسران خود مهریه میپردازند معمولا پس از یک دوره شش ماهه و گاه یکساله به بهانههایی همچون از دست دادن موقعیت شغلی، ازدواج مجدد، صاحب فرزند شدن، گران شدن قیمت سکه، ارائه دادخواست نفقه از سوی همسر و همزمانی پرداخت آن با مهریه، تقاضای طلاق از سوی همسر به دلیل ناتوانی مرد در تهیه منزل مسکونی و… دادخواست کاهش اقساط را مطرح میکنند.
زنان نیز معمولا به دلایلی همچون اطلاع از موقعیت شغلی جدید همسر، به دست آوردن درآمدهای تازه از سوی همسر و… تقاضای افزایش اقساط مهریه را مطرح میکنند. شیوه طرح این دادخواست نیز دقیقا مانند شیوه ارائه دادخواست اعسار و تقسیط مهریه است. تنها تفاوت هم نوع خواسته است که اینبار با عنوان کاهش یا افزایش اقساط مطرح میشود؛ البته دادگاههای خانواده معمولا حساسیت فراوانی نسبت به پذیرش دادخواست کاهش اقساط دارند و اغلب دادخواست مردان بابت کاهش مهریه را در صورت نبودن دلایل کاملا منطقی رد میکنند، زیرا طبق روال موجود در دادگاهها، وقتی مهریه یک بار قسطی میشود، قسطی شدن دوباره آن تابع دلایل مختلفی است که بسادگی محقق نمیشود.
گاهی قاضی با وجود شهادت شهود مبنی بر ناتوانی مرد عنوان میکند دادگاه قانع نشد یا اینکه در حکمی دیگر عنوان میشود چون شهود پرونده همان شهود قبلی هستند این موضوع مورد پذیرش قرار نمیگیرد، اما اگر ناگهان قیمت سکه افزایش شدیدی پیدا کند و حقوق مرد دچار تغییر نشود این موضوع میتواند دلیل محکمیبرای کاهش اقساط مهریه باشد. حتی ازدواج مجدد زن نیز میتواند دلیل قانعکنندهای برای کاهش اقساط مهریه او باشد.
به همین دلیل بهتر است زنان پس از دریافت مهریه بر سر میزان مهریه و دریافت آن با همسر خود به توافقی قطعی برسند و پرونده مهریه را ببندند تا از آسیبپذیری آن در آینده جلوگیری کنند.