
به گزارش حقوق نیوز نظریه سازه انگاری نظریه کاربست هنجارها و فرهنگ و هویت در عرصه روابط بین الملل می باشد. این نظریه محور تحلیل ها را از ابزارهای مادی به انگاره ها و اندیشه ها تغییر می دهد. در واقع این نظریه نظریه ای معناگرایانه است.
سازه انگاری از جـمله نـظریات معناگرا است که با نگرشی انتقادی معتقد است نگرش های عقل گرایانه به دلیل کم توجهی به فرهنگ و عناصر هویتی، در تحلیل مسائل بین المللی دچار نقص می باشند. در همین راستا نظریه سازهانگاری به نقش فرهنگ در روابط بینالملل میپردازد. در حقیقت یکی از وعدههای نظریه سازهانگاری باز گرداندن فرهنگ و سیاست داخلی به عرصه نظریه روابط بینالملل است. این نظریه بر عوامل فکری و معناگرایانه مانند فرهنگ، هویت، هنجارها و ارزشها در کنار عوامل مادی در روابط بینالملل تأکید میکند.
از دیدگاه سازه انگاران نظام بین الملل مـتشکل از تـوزیع انگاره ها است تا توزیع توانمندی های مادی، و اولویت را در مناظره ماده و معنا به انـگاره هـا و انـدیشه ها می دهد و تمرکز اصلی بر اعتقادات بین الاذهانی که در سطح گسترده میان مردمان جهانی مشترکند مـی بـاشد.
از دیدگاه سازه انگاری به عنوان چـارچوبی تـحلیلی و رویکردی در حوزه فرانظری، کنشگران براساس معانی که چیزها و سایر کنشگران بـرای آنـها تولید می کنند عمل مـی نـمایند و این معانی بین الاذهانی در تعامل است که شکل می گیرند، این روند شکل گیری مـعانی در یک رونـد علامت دادن، تفسیر کردن و پاسخ دادن شکل داده مـی شـود بـه صورتی که به شـناخت مـشترک می انجامد، «فرد» نـشانه هـا را براساس تعامل، مباحثه، گفتگو، مناظره و استدلال تفسیر می نماید و براساس برداشت و تفسیر خود بـه آن نـشانه و کنش ها، واکنش و پاسخ می دهـد و در این رونـد هویت بـه صـورت شـاخصه «خود» و «دیگری» یا «دوست» و «دشـمن» شکل می پذیرد، از این منظر این ساختارهای شناختی مشترک هستند که به عنوان تعریف کننده و بستر ساز منابع مـادی عـمل می کنند بنابراین در برداشت سازه انـگارانه، کنـش هـا هـمیشه بـرداشت از «خود» و «دیگری» را تـعریف و بـاز تعریف می کنند.
در این نظریه سعی میشود تا فرهنگ و سیاست و جامعه داخلی که با هویت و رفتار دولت در سیاست جهاتی ارتباط مییابد، بررسی شود. بر اساس این نظریه هر نوع هویت دولت در سیاست جهانی به میزان زیادی محصول عملکردهای اجتماعی است که باعث تشکیل هویت در داخل میشود. به بیان دیگر هویتی که دولتها در سطح نظام بینالمللی دارند تا حدود زیادی از هویت داخلی آنها نشأت میگیرد. بدین ترتیب هویت در داخل برای هویت و منافع و رفتارهای دولت در خارج امکانات و همچنین محدودیتهایی فراهم میآورد. عملکرد و سیاستهایی که دولتها در سطح جهان اعمال میکنند و تعریفی که از خود ارائه میکنند تا حد زیادی محصول هویتی داخلی است که دولت از آن برخاسته است.
زمینه و بستههایی که موجب شکلگیری هویت در داخل کشورها میشود عبارتند از: ۱- تاریخ ۲- جایگاه سرزمینی ۳- فرهنگ ۴- حافظ مشترک جمعی
سازهانگاری معتقد است که دولتها بر اساس معانی ذهنی، زبان و تلقی های خود که ناشی از هویت آنهاست دست به کنش می زنند. در واقع در این نظریه الگوهای ذهنی عاملی تعیین کننده در سیاست خارجی است که این الگوهای ذهنی ناشی از هویت دولتهاست که بخش بزرگی از آن محصول نظام اجتماعی و هویت داخلی آنها است.
البته باید توجه داشت که عملکرد دولتها و سیاست خارجی آنها تنها از هویت و هنجارهای فرهنگی آنها در داخل نشأت نمیگیرد، بلکه ساختار نظام بینالمللی نیز عملکرد دولتها را تحت تأثیر قرار میدهد. دولتها به عنوان موجودیتی مشارکت کننده در عرصه بینالمللی، در معانی مشترک و مسلط در آن (نظام بینالمللی) مشارکت می کنند و به شکلی دیالکتیکی از آن تأثیر می گیرند و همچنین بر روی آن تأثیر میگذارند.
نویسنده: عاطفه کریمی