
احکام عقد
مسئله ۱۹۶۱- زن باید براى هر لذّت جنسى متعارف تسلیم شوهر باشد مگر اینکه عذرى داشته باشد، و اگر عقد دائمى است باید بیرون رفتن او از منزل با اجازه شوهر باشد ولى در کارهاى دیگرش که منافى با لذّت جنسى شوهرش نیست اجازه او لازم نیست.
مسئله ۱۹۶۲- اگر زن در کارهایى که در مسئله پیش گفته شد از شوهر اطاعت نکند گناهکار است و حقّ غذا و لباس و منزل و همخوابى ندارد ولى مهر او از بین نمىرود.
مسئله ۱۹۶۳ – تهیه مخارج زن اگر عقد دائمى باشد مطابق معمول بر شوهر واجب است، و اگر تهیه نکند بدهکار او خواهد بود مگر اینکه زن راضى به آن زندگى باشد.
مسئله ۱۹۶۴- چون عقد ازدواج معمولاً مبنى بر خانهدارى زن و بچهدارى و شیردادن او انجام مىگیرد، بنابراین خانهدارى و بچهدارى و شیردادن مطابق معمول به عهده زن مىباشد، مگر اینکه در ضمن عقد شرط کند که چنین وظیفهاى نداشته باشد یا حقالزحمه خود را در برابر این کارها بگیرد.
مسئله ۱۹۶۵- هرگاه شوهر خرجى زن را ندهد، زن مىتواند بدون اجازه از مال او بردارد.
مسئله ۱۹۶۶- هرگاه مرد حقوقى را که زن بر او دارد ترک نماید، رعایت حقوق شوهر بر زن لازم نیست.
مسئله ۱۹۶۷- مرد نمىتواند زن خود را به طورى ترک کند که نه مثل زن شوهردار باشد و نه مثل زن بىشوهر، لکن واجب نیست هر چهار شب یک شب نزد او بماند، ولى باید اقلاً هر چهار ماه یک مرتبه با او نزدیکى کند.
مسئله ۱۹۶۸- ازدواج موقّت اگرچه براى لذّت بردن هم نباشد مثلاً به قصد محرم شدن با نزدیکان آن دختر باشد صحیح است.
مسئله ۱۹۶۹- اگر زن در ضمن عقد با شوهر شرطى کند نظیر اینکه با او نزدیکى نکند، یا او را از شهر خودش بیرون نبرد، یا زن دیگرى نگیرد یا بعد از مرگ او مقدار معیّنى از سرمایه مرد مال زن باشد و مانند اینها و مرد قبول کند، باید به آن شرط عمل کند.
مسئله ۱۹۷۰- زن و مرد در ازدواج موقّت هیچ حقّى جز لذّت جنسى به یکدیگر پیدا نمىکنند، بنابراین زن بدون اجازه شوهر مىتواند از خانه بیرون برود، و از شوهر ارث نمىبرد و شوهر هم از او ارث نمىبرد و نفقه هم ندارد گرچه آبستن شود.
مسئله ۱۹۷۱- زنى که صیغه شده اگر نداند که حقّ خرجى و همخوابى و مانند اینها ندارد عقد او صحیح است و براى آنکه نمىدانسته، حقّى به شوهر پیدا نمىکند.
مسئله ۱۹۷۲- پدر و جدّ پدرى و حاکم شرع (اگر پدر و جدّ پدرى نباشند) مىتوانند براى محرم شدن، زنى را به عقد پسر کوچک خود درآورند، و نیز مىتوانند دختر کوچک خود را براى محرم شدن بهعقد کسى در آورند، چه عقد دائم و چه عقد موقّت.
مسئله ۱۹۷۳- مرد در ازدواج موقّت مىتواند مدّت را ببخشد و بخشیدن او به منزله طلاق است، ولى شرایط طلاق را ندارد و لازم نیست مثلاً در ایّام پاکى باشد.
مسئله ۱۹۷۴- در ازدواج موقّت باید وقت و مقدار آن تعیین شود و اگر وقت یا مقدار آن تعیین نشود عقد باطل است.
مسئله ۱۹۷۵- مرد مىتواند زنى را که متعه او بوده یا طلاقش داده دوباره به عقد دائم یا موقّت خود درآورد اگرچه هنوز عدّهاش تمام نشده باشد، و نیز مىتواند زنى را که با او ازدواج موقّت نموده به عقد دائم خود درآورد گرچه بهتر است اوّل باقیمانده مدّت را ببخشد.
مسئله ۱۹۷۶- کسى که به واسطه نداشتن زن یا شوهر به حرام مىافتد، که اگر همسر داشت معمولاً آن گناه را انجام نمىداد در صورتى که قدرت داشته باشد واجب است ازدواج کند.
مسئله ۱۹۷۷- اگر بعد از عقد معلوم شود که دختر باکره نبوده است نمىتواند عقد را به هم بزند مگر با طلاق، ولى مىتواند تفاوت بین باکره و غیرباکره را از مهر کم کند.
مسئله ۱۹۷۸- اگر مرد و زن نامحرم در جایى باشند در صورتى که در معرض این باشند که به حرام بیفتند یا احتمال فساد برود، باید از آنجا بیرون بروند.
مسئله ۱۹۷۹- اگر مرد یا زن مسلمانى کافر شود (مسلمانزاده باشند یا کافرزاده) ازدواج آنها باطل مىشود، و اگر مرد کافر شود زن باید عدّه وفات بگیرد، و بعد مىتواند با دیگرى ازدواج کند، و اگر زن یائسه باشد یا هنوز نزدیکى با او نشده باشد، عدّه هم ندارد.
مسئله ۱۹۸۰- اگر مرد یا زن مسلمانى کافر شود و دوباره مسلمان شود مىتواند با همان همسر اوّلى به عقد جدید ازدواج کند گرچه آن زن هنوز در عدّه باشد، چنانکه مىتوانند همسر جدید انتخاب کنند.
مسئله ۱۹۸۱- فرزندى که از راه نامشروع منعقد شده باشد (ولدالزنا) جایز نیست او را سقط کنند و فرزند آن زن و مرد حساب مىشود ولى از آنها ارث نمىبرد و مسلمان است و مىتواند زن مسلمان بگیرد و اگر زن بگیرد و بچهاى پیدا کند، آن بچّه حلالزاده است.
مسئله ۱۹۸۲- اگر کسى با زنى به خیال اینکه زن اوست نزدیکى کند و یا با زنى به خیال اینکه در عدّه کسى نیست ازدواج کند یا در روز ماه رمضان یا در حال حیض با زن خود نزدیکى کند بچهاى که از آنها به دنیا مىآید حلالزاده است و همچنین اگر کسى با زنى زنا کند چنانچه بعد او را عقد کند و بچهاى از آنان پیدا شود در صورتى که ندانند از نطفه حلال است یا حرام، آن بچّه حلالزاده است.
مسئله ۱۹۸۳- اگر زن بگوید یائسهام، یا شوهر ندارم یا در عدّه نیستم، یا حیض نیستم، یا خواهر رضاعى تو نیستم و مانند اینها، اگر لااُبالى در دین نباشد، مىتوان حرف او را قبول کرد.
مسئله ۱۹۸۴- اگر شخص غیرثقهاى بگوید زن شوهر دارد ولى خود زن بگوید شوهر ندارم حرف زن مقدّم است.
مسئله ۱۹۸۵- لازم است مخصوصاً بر پدر و مادر که براى پسران و دختران خود که احتیاج به همسر دارند، همسر انتخاب کنند و در روایات ما ثواب فراوانى بر این کار مترتّب شده است.
مسئله ۱۹۸۶- زنى که یقین دارد شوهرش در سفر مرده، اگر بعد از عدّه وفات شوهر کند و شوهر اوّل از سفر برگردد، باید از شوهر دوّم جدا شود و به شوهر اوّل حلال است، ولى اگر شوهر دوّم با او نزدیکى کرده باشد، زن باید عدّه نگهدارد و شوهر دوّم باید مهر او را مطابق زنهایى که مثل او هستند بدهد ولى خرج عدّه ندارد.
مسئله ۱۹۸۷- اگر شوهر مفقود الاثر شد، زن او مىتواند به حاکم شرع مراجعه کند و اگر حاکم شرع او را طلاق داد و بعد از عدّه شوهر اوّل او آمد حقّى بر زن ندارد، و اگر آن زن ازدواج کرده باشد همسر شوهر دوّم است.