
آشنایی با اصطلاحات حقوقی
رابطه حقوقی: بستگی حقوقی دو یا چند شخص و نیز بستگی حقوقی شخص با اشیا، اموال، حقوق و منافع را رابطه حقوقی میگویند.
راشی: کسی است که برای اقدام به امری یا امتناع از انجام امری که از وظایف مأموران و مستخدمان دولت است، وجه یا مالی را به آنها بدهد.
راهن: شخص رهندهنده در عقد رهن را میگویند. عقد رهن، عقدی است که به موجب آن، مدیون مالی را برای وثیقه به راهن بدهد.
ثمن: مالی که عوض مبیع در عقد بیع قرار میگیرد.
جواز: صفت مشترک عقود و ایقاعاتی که به صرف قصد یک طرف، قابل فسخ است.
دفتر کل: یکی از دفاتر بازرگانی است که تاجر باید تمامی معاملات را لااقل هفتهای یک مرتبه از دفتر روزنامه استخراج و با جدا کردن انواع مختلف آن هر نوع را در صفحه خاص به طور خلاصه ثبت کند.
دائن: کسی که تعهدی به نفع او بر ذمه غیر وجود دارد.
دایر: زمینی است که تحت کشت یا بنیاد و مانند آنها باشد .
درآمد اتفاقی: هر درآمدی که به صورت غیر مستمر و اتفاق به دست آید. مانند پاداش، جایزه و …
دستمزد: مزدی که برای انجام کار بدنی غیر مستمر داده میشود.
دلال: کسی که با دریافت حق معینی، واسطه بین خریدار و فروشنده میشود.
دین: تعهدی که بر ذمه شخصی به نفع کسی وجود دارد.
دین مؤجل: دینی که در موعد معینی قابل مطالبه و پرداخت است.
دیه: کیفری، نقدی است.
ذمه: حقی که شخص بر عهده دیگری دارد.
رشوه: دادن مالی به مأمور رسمی یا غیر رسمی دولتی به منظور انجام کاری از کارهای اداری یا قضایی است.
رشید: کسی که دارای وصف رشد است. در مقابل غیر رشید یا سفیه استعمال میشود. هر رشیدی عاقل است اما هر عاقلی، رشید نیست.
رهن: عقدی است که به موجب آن، مدیون مالی را برای وثیقه به دائن میدهد.
فک رهن: خروج مال مورد رهن از حالت وثیقه بودن.
زیان: در معنای ضرر به کار میرود.
زیان دیرکرد: به معنی خسارت تأخیر تأدیه است.
سازش: تراضی (توافق) طرفین دعوی برای فیصله نزاع معین در دادگاه و با دخالت دادرس.
سب: در فقه از جرایم ضد شرع بوده و به معنای ناسزا گفتن است.
سبب: خویشاوندی بین دو نفر که بر اثر رابطه زناشویی به وجود میآید.
سرقت: ربودن مال و اشیای منقول غیر بدون رضای او بر خلاف حق.
سرقفلی: پولی که مستأجر دوم به مستأجر سابق در موقع انتقال اجاره بلاعوض میدهد و نیز مستأجر اول به موجر مالک میدهد.
سرمایهگذاری: تخصیص اعتبار و مصرف آن برای اهداف معین و مخصوص.
سفته: عبارت است از سند تجارتی که به موجب آن امضاکننده تعهد میکند در موعد معین یا عندالمطالبه در وجه حامل یا شخص معین یا به حوالهکرد آن شخص، کارسازی کند. نام دیگر سفته، فته طلب است.
سفیه: کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود، عقلایی نباشد.
راشی: کسی است که برای اقدام به امری یا امتناع از انجام امری که از وظایف مأموران و مستخدمان دولت است، وجه یا مالی را به آنها بدهد.
راهن: شخص رهندهنده در عقد رهن را میگویند. عقد رهن، عقدی است که به موجب آن، مدیون مالی را برای وثیقه به راهن بدهد.
ثمن: مالی که عوض مبیع در عقد بیع قرار میگیرد.
جواز: صفت مشترک عقود و ایقاعاتی که به صرف قصد یک طرف، قابل فسخ است.
دفتر کل: یکی از دفاتر بازرگانی است که تاجر باید تمامی معاملات را لااقل هفتهای یک مرتبه از دفتر روزنامه استخراج و با جدا کردن انواع مختلف آن هر نوع را در صفحه خاص به طور خلاصه ثبت کند.
دائن: کسی که تعهدی به نفع او بر ذمه غیر وجود دارد.
دایر: زمینی است که تحت کشت یا بنیاد و مانند آنها باشد .
درآمد اتفاقی: هر درآمدی که به صورت غیر مستمر و اتفاق به دست آید. مانند پاداش، جایزه و …
دستمزد: مزدی که برای انجام کار بدنی غیر مستمر داده میشود.
دلال: کسی که با دریافت حق معینی، واسطه بین خریدار و فروشنده میشود.
دین: تعهدی که بر ذمه شخصی به نفع کسی وجود دارد.
دین مؤجل: دینی که در موعد معینی قابل مطالبه و پرداخت است.
دیه: کیفری، نقدی است.
ذمه: حقی که شخص بر عهده دیگری دارد.
رشوه: دادن مالی به مأمور رسمی یا غیر رسمی دولتی به منظور انجام کاری از کارهای اداری یا قضایی است.
رشید: کسی که دارای وصف رشد است. در مقابل غیر رشید یا سفیه استعمال میشود. هر رشیدی عاقل است اما هر عاقلی، رشید نیست.
رهن: عقدی است که به موجب آن، مدیون مالی را برای وثیقه به دائن میدهد.
فک رهن: خروج مال مورد رهن از حالت وثیقه بودن.
زیان: در معنای ضرر به کار میرود.
زیان دیرکرد: به معنی خسارت تأخیر تأدیه است.
سازش: تراضی (توافق) طرفین دعوی برای فیصله نزاع معین در دادگاه و با دخالت دادرس.
سب: در فقه از جرایم ضد شرع بوده و به معنای ناسزا گفتن است.
سبب: خویشاوندی بین دو نفر که بر اثر رابطه زناشویی به وجود میآید.
سرقت: ربودن مال و اشیای منقول غیر بدون رضای او بر خلاف حق.
سرقفلی: پولی که مستأجر دوم به مستأجر سابق در موقع انتقال اجاره بلاعوض میدهد و نیز مستأجر اول به موجر مالک میدهد.
سرمایهگذاری: تخصیص اعتبار و مصرف آن برای اهداف معین و مخصوص.
سفته: عبارت است از سند تجارتی که به موجب آن امضاکننده تعهد میکند در موعد معین یا عندالمطالبه در وجه حامل یا شخص معین یا به حوالهکرد آن شخص، کارسازی کند. نام دیگر سفته، فته طلب است.
سفیه: کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود، عقلایی نباشد.