
نسب: رابطه شخصی با دیگری از طریق ولادت مانند پدر و پسر یا بهواسطه خویشاوندی مثل دو برادر.
ورقه استشهادیه: استشهادیه ورقهای رسمی یا عادی است که گواهان شهادت خود را در آن به خط خود یا دیگری نوشته باشند.
وصیت تملیکی: به موجب آن کسی عین یا منفعت مال خود را برای زمان پیش از مرگش به طور مجانی به دیگری میدهد.
ولی: کسی که به حکم قانون اختیار دیگری را در قسمتی از امور دارا است.
ولی قهری: ولایت پدر یا جد پدری نسبت به صغیر.
ابلاغ: رساندن اوراق دعوی مانند اخطاریه، اجرای حکم، اجرای سند و… به اطلاع شخص یا اشخاص معین با رعایت تشریفات قانونی.
اعسار: اگر شخصی به واسطه عدم کفایت دارایی یا دسترسی به مالش، امکان پرداخت هزینه دادرسی یا پرداخت بدهیش را نداشته باشد، گفته میشود که وی معسر است و باید برای اثبات اعسارش درخواست اعسار به دادگاه صالح ارایه دهد.
التزام: گاهی در قراردادها وجهی به عنوان وجه التزام آورده میشود که به منظور تامین خسارت عدم انجام تعهد یا تاخیر آن است.
امور حسبی: به اموری گفته میشود که دادگاهها باید بدون ملاحظه اینکه در مورد آنها اختلاف و مرافعهای ایجاد شده است یا خیر، وارد رسیدگی شده و اتخاذ تصمیم کنند. مانند رسیدگی به اموال متوفای وارث و تعیین سرپرست برای دیوانهای که ولی یا قیم ندارد.
ترک انفاق: ندادن مخارج اشاص واجبالنفقه در صورت داشتن استطاعت را گویند. در مورد زن، اگر شوهر استطاعت نداشته باشد و زن از او تمکین کند و در عین حال شوهر نه او را طلاق دهد و نه نفقه را بپردازد، جرم ترک انفاق محقق میشود.
اتلاف: از بین بردن مال دیگری را گویند؛ چه قسمتی از یک مال باشد و چه تمام آن. با اتلاف مال دیگری، برای اتلافکننده مسئولیت مدنی ایجاد میشود چه تلف عمدی یا غیرعمدی باشد. یعنی فرقی نمیکند کسی عمداً خانه دیگری را آتش بزند یا با روشن کردن آتش بیش از حد متعارف در حیاط منزل خود بدون آن که قصد آتشسوزی رد منزل دیگری را داشته باشد، آتش به خانه دیگری سرایت کرده و موجب اتلاف شود.
اعاده دادرسی: از راههای رسیدگی فوقالعاده به پروندههای مدنی و کیفری است که حکم قطعی در مورد آنها صادر شده است.
اعتراض ثالث: نوعی شکایت و دعوی است که از روشهای فوقالعاده شکایت از احکام مدنی محسوب میشود. در این دعوی شاکی از کسانی است که خود یا نمایندهاش، در مرحله محاکمهای که منجر به صدور رای شده است، به عنوان اصحاب دعوی حضور ندارد و رای مزبور به حقوق او خلل وارد میکند. به این اعتراض، اعتراض شخص ثالث نیز میگویند.
قصاص: کیفری است که مرتکب به آن محکوم میشود و باید با جنایت او برابر باشد. قصاص به دو نوع قصاص عضو و قصاص نفس تقسیم میشود.
سفیه: شخص کبیر و بالغی که اعمال و تصرفات او در امور مالیش، عقلانی نباشد و نتواند ضرر و نفعش را به درستی تشخیص دهد بنابراین ممکن است شخص دارای معلومات و دانش بالایی باشد اما در امور مالی، سفیه محسوب شود. اعمال شخص سفیه در امور غیرمالی صحیح است. برای مثال اگر مرد سفیهی ازدواج کند، عقد نکاح او که امری غیرمالی است، صحیح بوده اما برای تعیین مهریه نیاز به اجازه سرپرست قانونیش دارد.
تمتع: عبارت است از این که شخص قانونا شایستگی و توانایی بهرهمندی و دارا شدن حقی را داشته باشد.
استیفا: عبارت از قابلیتی است که قانون برای افراد شناخته است تا بتوانند حق خود را اجرا و خود را متعهد کنند.