
قراری که دعوا را در حدود موضوع خود خاتمه دهد و دادرس با صدور آن به نوعی فارغ از رسیدگی میشود را قرار قاطع گویند. این نوع قرارها بدون ورود به ماهیت دعوا صادر میشود و پرونده را از دادگاه خارج میکند. قرار در لغت به معنای استوار کردن ثابت کردن و استحکام بخشیدن است. در متون قانونی از قرار تعریف مثبتی ارایه نشده و قانونگذار به تعریف منفی اکتفا کرده است.
در حقیقت، با توجه به ماده ۲۹۹ قانون آیین دادرسی مدنی باید گفت قرار دادگاه به تصمیم عملی اطلاق میشود که رأی محسوب شده و منحصراً راجع به ماهیت دعوا بوده یا فقط قاطع آن باشد یا هیچ یک از دو شرط مزبور را نداشته باشد که به ترتیب میتوان، قرار کارشناسی، قرار رد دعوا و قرار تامین خواسته را نام برد. قراری که دعوا را در حدود موضوع خود خاتمه دهد و دادرس با صدور آن به نوعی فارغ از رسیدگی میشود را قرار قاطع گویند. این نوع قرارها بدون ورود به ماهیت دعوا صادر میشود و پرونده را از دادگاه خارج میکند. این قرارها غالباً به دنبال ایراد خوانده مانند ایراد به اهلیت و با سمت خواهان و… صادر شده و گاه بنا بر تقاضای خواهان مبنی بر استرداد دادخواست یا استرداد دعوا صادر میشود. به عبارتی قرارهای قاطع دعوا زمانی صادر میشوند که دادگاه نتواند در ماهیت پرونده در موضوع اختلاف طرفین اقدام به صدور حکم کند. برخی از این قرارها مانع دایمی در راه صدور حکم و برخی دیگر مانع موقتی ایجاد میکنند. انواع قرارهای قاطع دعوا شامل قرار رد دادخواست؛ قرار ابطال دادخواست؛ قرار رد دعوا؛ قرار سقوط دعوا و قرار عدم استماع دعوا است.
قرارهای قاطع دعوا دقیقاً مانند احکام، پاکنویس میشوند و به صورت دادنامه درمیآیند بنابراین به اصحاب دعوا ابلاغ خواهند شد. این دسته از قرارها از قدرت اثباتی برخوردارند اما ولی از اعتبار امر قضاوتشده برخوردار نیستند. به استثنای قرار سقوط دعوا که از اعتبار امر قضاوتشده برخوردار است. قرارهای قاطع دعوا نیز همانند احکام دادگاه نمیتوانند موضوع دعوای ابطال یا بطلان قرار گیرند زیرا تنها راه بیاثر ساختن این دسته از قرارها، اعتراض و شکایت نسبت به آنهاست. قرارهای قاطع دعوا مشمول قاعده فراغ دادرس میشوند. از ۵ طریق شکایت از آرای دادگاهها که در قانون آیین دادرسی مدنی پیشبینی شده است فقط ۳ راه آن میتواند طریق شکایت از قرارها باشد که شامل تجدیدنظرخواهی؛ فرجامخواهی و اعتراض ثالث است.