
دقیقا کنترل پروژه چیست؟
در مدیریت پروژه واژهی «کنترل» بیشتر مشابه هدایت کشتی است، به معنی سازگار کردن دائمی مسیر حرکت با در نظر داشتن یک هدف واحد در ذهن، رساندن کشتی به ساحل امن آنچنان که در ابتدای مسیر قول آن داده شده است. پروژهی یک مسافرت موفق شامل تعیین یک مقصد مشخص، ترسیم دقیق مسیر برای رسیدن به آنجا، تعیین موقعیت مکانی حین سفر، و دقت نظر داشتن به مسیر پیشِ روست .
هدفهای کنترل پروژه
اگر میخواهید ببینید که کنترل پروژه چیست، اول باید با هدف از انجام آن آشنا شوید. مدیران پروژهی تازهکار (و برخی از سابقهدارها!) اغلب در کنترل کردن پروژهی خود مرتکب اشتباه یکسانی میشوند. آنها آنقدر غرق اکنون و اینجا، یعنی ارزیابی و اندازهگیری موقعیت فعلی خود، میشوند که همهی موارد مهم دیگر را از یاد میبرند. آنها مشغول محاسبه موقعیت فعلی خود و البته مسیری که تا الان پیمودهاند میشوند. این اطلاعات مواردی هستند که در گزارش به مدیران ارشد ذکر میکنند و قول میدهند که شرایط را بهبود دهند. تمام توجه این مدیران معطوف به خارج نشدن از خطوطی است که در ابتدای مسیر برای رسیدن به مقصد ترسیم کردهاند. متاسفانه، کنترل سرنوشت پروژهی شما به این سادگی نخواهد بود .
آنچنان که به آن خواهیم پرداخت، ارزیابی اینکه در کجای نقشهی راه خود قرار دارید بدون شک بخشی از فرآیند کلی کنترل و «بازگشت به مسیر اصلی پروژه» به حساب میآید. اما ماموریت اصلی شما به سرانجام رساندن کاری است که به آن متعهد شدهاید، بنابراین شما باید به «کنترل چشمانداز کلی» نیز توجه کنید به این معنا که سعی کنید فاصلهی بین جایی که ایستادهاید را با جایی که قرار است در نهایت بایستید به حداقل برسانید .
۱٫ در مقام مقایسه با جایی که باید باشید، اکنون کجا هستید.
۲٫ چه عواملی در ادامهی مسیر وجود دارد که روی شما اثر میگذارند.
۳٫ در مقام مقایسه با جایی که تعهد کردید به آن میرسید، در نهایت به کجا خواهید رسید.
در ذهن داشته باشید که موارد ۱ و ۲ اصولا به عنوان عملکردهای کنترل داخلی به کار میروند (گرچه ممکن است شما بخواهید آن را به افراد خارج از تیم گزارش کنید)، و برای ارزیابی مورد سوم استفاده میشوند. شاید گفتن این حرف تکراری باشد، اما همیشه باید روی جایی که فکر میکنید مقصد نهایی شماست به طور خاص متمرکز شوید .
دو دلیل برای این کار وجود دارد:
حقیقتا چه چیزی قرار است کنترل شود؟
تا آنجا که مد نظر بسیاری از مدیران سازمانی است، زمانی به یک مقصد نهایی ایدهآل رسیدهایم که پروژه بتواند به تعهدات اولیهی خود دربارهی چهار عامل زیر عمل کند. گرچه غالبا از مقصدی که پروژه نهایتا به آن میرسد به عنوان «مطلوب» یاد میشود، مقصد «مورد انتظار» نیز حدی از پیشبینیپذیری را فراهم میآورد که برای اکثر مدیران سازمانی ارزشمند است.
دو مقصد اول (زمانبندی و هزینه) اغلب توجهات بیشتری را جلب میکنند برای همین است که عبارت بسیار متداولی با نام «کنترل هزینه و زمان» داریم. گرچه گاهی اوقات، روی کنترل هزینه و زمان، زیاد از حد تمرکز میشود و عملکرد موارد تحویلی یک پروژه آنچنان که باید تحتنظر قرار نمیگیرند. این اشتباهی است که باید دقت کنید که گرفتارش نشوید .
از این میان دو مقصد مربوط به مصرف منابع هستند :
• زمانبندی: آیا پروژه در زمان مقرر تکمیل شده است؟ (چقدر زمان صرف آن شده است؟)
• هزینه: آیا پروژه با هزینهی پیشبینی شده انجام شده است؟ (چقدر هزینه صرف آن شده است؟)
دو مقصد دیگر مربوط به تحویل پروژه هستند:
• کیفیت: آیا موارد تحویلی پروژه به خوبی آنچه تعهد شده عمل میکنند؟ (چقدر خوب قادر به عمل هستند؟)