
مهریه یک بدهی است که با نظر دادگاه به جای پرداخت یکباره به شکل قسطی دریافت میشود و این مساله هیچ تاثیر خاصی در ماهیت آن ندارد. برخی مردان تصور میکنند بعد از پرداخت چند قسط مهریه میتوانند دیگر آن را نپردازند اما باید به این مساله توجه کرد که در صورت عدم پرداخت این دین، مهریه از حالت اقساط به حالت «حال» درمیآید و اصطلاحا این دین «حال» میشود و با منتفی شدن حالت «اقساط» مرد مجبور خواهد شد تا تمامی آن را به شکل نقد بپردازد و دیگر امکان قسطی شدن آن وجود ندارد. دادخواست اعسار، دادخواستی ساده است که مرد با توجه به این نکته که همسرش مهریه خود را مطالبه کرده است و او نیز توانایی پرداخت مهریه را به صورت یکجا ندارد، از دادگاه تقاضا میکند که مهریه تقسیط شود. در هر لایحه دادخواستی، باید حداقل چهار شاهد که هم میتوانند زن و هم مرد باشند، در برگهای جداگانه نام خود را ذکر کنند و با بیان اظهاراتی مبنی بر ناتوانی مرد، اظهارات خود را امضا کنند. با آغاز پرداخت مهریه، دیگر زن و مرد کاری با دادگاه صادرکننده حکم ندارند و تنها محل مراجعه آنها، واحد اجرای احکام است. واحد اجرای احکام، «واسطهای» میان همسران است تا از این طریق ارتباطهای مالی آنها بدون درگیری احتمالی صورت بگیرد.
در واحد اجرای احکام در مقابل هر پرداختی «رسید معتبر» ارایه شده و این مساله سبب میشود هیچ یک از طرفین نتوانند چیزی را انکار کنند. حتی اجرای احکام برخی از دادگاهها وضعیتی ایجاد کرده است که مثلا در فاصله ساعت ۳۰/۸ تا ۱۲ ظهر سکه دریافت میکند و از ساعت ۱۳ تا ۱۴ سکه تحویل میدهد تا به این ترتیب هیچ امکانی برای رویارویی بدهکار و طلبکار و امکان برخورد آنها وجود نداشته باشد.