
در تمام محکومیتهای تعزیری در صورتی که دادستان از حکم صادره درخواست تجدیدنظر نکرده باشد، محکومٌعلیه میتواند پیش از پایان مهلت تجدیدنظرخواهی با رجوع به دادگاه صادرکننده حکم، حق تجدیدنظرخواهی خود را اسقاط یا درخواست تجدیدنظر را مسترد کند و تقاضای تخفیف مجازات کند.
رسیدگی به پروندههای حقوقی و کیفری در مراجع قضایی معمولاً در دو مرحله صورت میگیرد؛ بدیننحو که در مرحله نخست، دادگاه بدوی پس از انجام بررسیها و تحقیقات لازم رأی مدنظر خویش را صادر میکند و سپس، شخصی که رأی به ضرر او صادر شده است، میتواند در مرجع بالاتر به این رأی اعتراض کند.
در واقع، در نظر گرفتن امکان اعتراض به آرای صادره برای کاهش احتمال خطا در آنهاست.
در پروندههای کیفری، مرجع رسیدگی به این اعتراض گاه دادگاه تجدیدنظر و گاه دیوان عالی کشور است که در مواقعی که مرجع صالح برای رسیدگی به این اعتراض دیوان عالی کشور باشد، به آن فرجامخواهی گفته میشود.
حال، ماده ۴۴۲ قانون آیین دادرسی کیفری مقرر داشته است: «در تمام محکومیتهای تعزیری در صورتی که دادستان از حکم صادره درخواست تجدیدنظر نکرده باشد، محکومٌعلیه میتواند پیش از پایان مهلت تجدیدنظرخواهی با رجوع به دادگاه صادرکننده حکم، حق تجدیدنظرخواهی خود را اسقاط یا درخواست تجدیدنظر را مسترد کند و تقاضای تخفیف مجازات کند. در این صورت، دادگاه در وقت فوقالعاده با حضور دادستان به موضوع رسیدگی و تا یکچهارم مجازات تعیینشده را کسر میکند. این حکم دادگاه قطعی است.»
بنابراین، طبق ماده ۴۴۲ قانون آیین دادرسی کیفری اگر شخصی از طرفین یک پرونده کیفری باشد و در آن پرونده، قاضی رأیی را علیه او صادر کند، او دو راه دارد:
نخست این که به دادگاه تجدیدنظر یا دیوان عالی کشور مراجعه کرده و در قالب تجدیدنظرخواهی یا فرجامخواهی به رأی صادره اعتراض کند.
دوم آنکه پیش از پایان مهلت تجدیدنظرخواهی یا فرجامخواهی به دادگاه صادرکننده حکم مراجعه کند و با اسقاط حق تجدیدنظرخواهی یا پسگرفتن درخواست تجدیدنظرخواهی خود، تقاضای تخفیف در مجازات را مطرح کند. در این صورت، دادگاه صادرکننده حکم قطعی موظف خواهد بود که تا یکچهارم مجازات تعیینشده را کسر کند. در نتیجه، باید توجه داشت که صرف نظر کردن از حق تجدیدنظرخواهی میتواند به اعمال تخفیف در مجازات قانونی منجر شود. صرف نظر کردن از حق فرجامخواهی نیز مشمول همین قاعده است.
اشاره به این نکته ضروری است که این ماده صرفاً شامل محکومیتهای تعزیری میشود.
بنابراین، اگر شخصی به مجازاتی همچون قصاص محکوم شود، نمیتواند با استناد به این که از تجدیدنظرخواهی صرف نظر کرده است، تقاضای تخفیف در مجازات را مطرح کند.
در واقع، در نظر گرفتن امکان اعتراض به آرای صادره برای کاهش احتمال خطا در آنهاست.
در پروندههای کیفری، مرجع رسیدگی به این اعتراض گاه دادگاه تجدیدنظر و گاه دیوان عالی کشور است که در مواقعی که مرجع صالح برای رسیدگی به این اعتراض دیوان عالی کشور باشد، به آن فرجامخواهی گفته میشود.
حال، ماده ۴۴۲ قانون آیین دادرسی کیفری مقرر داشته است: «در تمام محکومیتهای تعزیری در صورتی که دادستان از حکم صادره درخواست تجدیدنظر نکرده باشد، محکومٌعلیه میتواند پیش از پایان مهلت تجدیدنظرخواهی با رجوع به دادگاه صادرکننده حکم، حق تجدیدنظرخواهی خود را اسقاط یا درخواست تجدیدنظر را مسترد کند و تقاضای تخفیف مجازات کند. در این صورت، دادگاه در وقت فوقالعاده با حضور دادستان به موضوع رسیدگی و تا یکچهارم مجازات تعیینشده را کسر میکند. این حکم دادگاه قطعی است.»
بنابراین، طبق ماده ۴۴۲ قانون آیین دادرسی کیفری اگر شخصی از طرفین یک پرونده کیفری باشد و در آن پرونده، قاضی رأیی را علیه او صادر کند، او دو راه دارد:
نخست این که به دادگاه تجدیدنظر یا دیوان عالی کشور مراجعه کرده و در قالب تجدیدنظرخواهی یا فرجامخواهی به رأی صادره اعتراض کند.
دوم آنکه پیش از پایان مهلت تجدیدنظرخواهی یا فرجامخواهی به دادگاه صادرکننده حکم مراجعه کند و با اسقاط حق تجدیدنظرخواهی یا پسگرفتن درخواست تجدیدنظرخواهی خود، تقاضای تخفیف در مجازات را مطرح کند. در این صورت، دادگاه صادرکننده حکم قطعی موظف خواهد بود که تا یکچهارم مجازات تعیینشده را کسر کند. در نتیجه، باید توجه داشت که صرف نظر کردن از حق تجدیدنظرخواهی میتواند به اعمال تخفیف در مجازات قانونی منجر شود. صرف نظر کردن از حق فرجامخواهی نیز مشمول همین قاعده است.
اشاره به این نکته ضروری است که این ماده صرفاً شامل محکومیتهای تعزیری میشود.
بنابراین، اگر شخصی به مجازاتی همچون قصاص محکوم شود، نمیتواند با استناد به این که از تجدیدنظرخواهی صرف نظر کرده است، تقاضای تخفیف در مجازات را مطرح کند.
حمایت