
اما علیرغم همه گذشتها و فداکاریها گاه شرایطی پیش میآید که ادامه زندگی برای هر دو طرف بینهایت سخت و غیرممکن میشود؛ به گونهای که اگر به همین منوال ادامه پیدا کند، مشکلات بسیاری را به وجود خواهد آورد.
به گزارش مهداد، برای رهایی از این شرایط طاقتفرسا، به صورت استثنایی و ویژه نهادی به نام طلاق پیشبینی شده است که هرچند از لحاظ شرعی حلال است اما همانطور که از بزرگان دین و معصومین (ع) آموختهایم، مغضوبترین و منفورترین حلال الهی است. طلاق یکی از راههای انحلال زندگی مشترک است که میتواند به تقاضای زوج (مرد)، زوجه (زن) یا هر دوی آنها صورت بگیرد اما در عرف غالباً زلف این حق به نام مرد گره خورده است؛ یعنی معمولاً اینطور گفته میشود که مرد حق دارد و میتواند هرگاه که بخواهد همسر خود را طلاق دهد اما باید بدانیم که استفاده از این حق قید و بندها و شرایط خاصی دارد که در قانون ذکر شده است.
دایمی بودن عقد ازدواج
انحلال عقد ازدواج یا فروپاشی یک زندگی از لحاظ حقوقی راههای مختلفی دارد که طلاق یکی از آنها است و منطقیتر این است که به عنوان آخرین راهکار به آن اندیشیده شود اما باید توجه داشته باشیم که این روش فقط در عقد نکاحی قابل اعمال است که به صورت دایم تنظیم شده است.
بنابراین اگر عقد نکاح منعقدشده میان زن و مرد موقت باشد، نمیتوان برای پایان دادن به آن به طلاق فکر کرد بلکه راهکار جداگانهای دارد. البته این شرط در تمامی مواردی که پای طلاق در میان باشد، باید وجود داشته باشد.
عاقل، بالغ، مختار و قاصد بودن طلاق دهنده (زوج)
طلاق مانند هر عمل حقوقی دیگری، آثار بسیار مهم و خاصی برجای میگذارد و چه اثری مهمتر از اینکه با آن یک زندگی از هم فرو میپاشد.
به همین دلیل باید مرد شش دانگ حواسش جمع باشد تا بداند چه میکند و همچنین باید در شرایطی باشد که بتواند بداند چه میکند.
بر این اساس اگر مرد در اثر اکراه (نارضایتی) و اجبار بخواهد همسر خود را طلاق دهد یا اینکه در حین طلاق مست یا دیوانه باشد، طلاق صحیحی انجام نخواهد شد.
توجه به وضعیت زن
برای این که مرد بتواند همسر خود را طلاق دهد باید وضعیت او را مورد توجه قرار دهد. به این معنا که زن در زمان طلاق نباید در دوران عادت زنانگی بوده یا در حال نفاس باشد اما اگر زن باردار باشد یا طلاق قبل از نزدیکی واقع شود یا در برخی موارد دیگر، نیاز به رعایت این شرط نیست.
ضرورت مراجعه به دادگاه خانواده و تقدیم دادخواست
در این دادخواست ضمن اینکه باید درخواست شوهر در خصوص طلاق مطرح شود، ضرورت دارد که در خصوص اموری همچون جهیزیه، نفقه، اجرتالمثل، حضانت فرزندان مشترک و نحوه ملاقات با آنها نیز تعیین تکلیف شده باشد.
ارجاع به داوری جهت صلح و سازش
در مواردی که درخواست طلاق از سوی شوهر مطرح شود، پس از اینکه شوهر دادخواست طلاق را تنظیم کرده و آن را به دادگاه تحویل دهد، قاضی موظف است قبل از اینکه رأی خود را صادر کند، طرفین را به داوری ارجاع دهد تا از این طریق شرایط را برای برقراری صلح و سازش میان آنها برقرار کند.
البته در مواردی که طلاق به صورت توافقی واقع میشود، ضرورتی برای ارجاع به داوری وجود ندارد و صرفا ارجاع به مرکز مشاوره الزامی است.
صدور گواهی عدم امکان سازش
درصورتی که مرد درخواست طلاق دهد و پا در میانی کردن داور هم نتیجهای نداشته باشد، گواهی خاصی به نام گواهی عدم امکان سازش صادر میشود.
بر مبنای این گواهی، دادگاه حکم طلاق را صادر میکند. پس از قطعی شدن حکم دادگاه، باید طرفین به دفاتر ازدواج و طلاق مراجعه کرده و با ارایه این گواهی طلاق را ثبت کنند.ارایه گواهی عدم امکان سازش برای ثبت طلاق ضروری است و این گواهی فقط تا ۳ ماه پس از صدور رأی دادگاه اعتبار دارد.
شرط تنصیف دارایی
در قبالههای ازدواج، شروطی وجود دارد که طرفین با ذوق و شوق بسیار آنها را امضا کردهاند اما مشخص نیست چه میزان آگاهی در خصوص این شروط وجود دارد.این شروط حقوق و تکالیفی را برای هر یک از طرفین به وجود میآورند و زوج و زوجه موظف به مطالعه آنها هستند زیرا معقول این است که انسان پیش از امضای یک نوشته یا سند محتوای آن را مطالعه کند. یکی از شروط قبالههای نکاح آن است که اگر درخواست طلاق از جانب شوهر باشد و همچنین این درخواست به دلیل تخلف زن از انجام وظایف همسری یا بدرفتاری و بداخلاقی او نباشد، مرد باید تا نصف اموال خود را به تشخیص دادگاه و به صورت رایگان (بلاعوض) به نام همسر خود منتقل کند. در غیر این صورت مرد نمیتواند همسر خود را طلاق دهد.
جاری شدن صیغه طلاق در حضور دو مرد عادل
یکی از قواعد مهمی که در انجام طلاق باید رعایت شود و مورد توجه قرار بگیرد، این است که هیچ زن و مردی با حکم دادگاه بر هم نامحرم نمیشوند. یعنی اگر پس از رفتنها و آمدنهای بسیار دادگاه گواهی عدم امکان سازش هم صادر کند، با صدور این گواهی نمیتوان گفت این زن و مرد از هم طلاق گرفتهاند. دادگاه کسی را طلاق نمیدهد بلکه صرفا مجوز طلاق گرفتن یا طلاق دادن را صادر میکند. بنابراین در همه موارد زن و شوهر باید پس از صدور حکم دادگاه، به دفاتر رسمی ازدواج و طلاق مراجعه کنند و سردفتر در حضور دو شاهد عادل، صیغه طلاق را میانشان جاری کند. در واقع زمانی میتوان گفت زن و شوهر از هم طلاق گرفتهاند که طلاق آنها در دفترخانه با تشریفات خاصی که دارد، ثبت شود.
پرداخت مهریه
مرد در صورت تقاضای طلاق باید مهریه همسر خود را بپردازد. پرداخت مهریه به این نحو است که اگر طلاق پیش از نزدیکی باشد، مرد باید نصف مهریه تعیینشده را بپردازد و اگر پس از آن باشد، باید کل مهریه را پرداخت کند.
در این خصوص مطابق قانون حمایت خانواده، اگر مهریه زن تا ۱۱۰ سکه باشد ابتدا اموال مرد برای پرداخت آن توقیف میشود و اگر از این طریق قابل پرداخت نباشد، مرد حبس میشود.
این حبس تا زمانی ادامه خواهد داشت که همسر او رضایت دهد یا اینکه اثبات کند توانایی مالی جهت پرداخت مهریه را ندارد که این حالت، اعسار نامیده میشود.
در خصوص مهریه بیش از ۱۱۰ سکه نیز معیار برای پرداخت صرفا توانایی مالی مرد است و اگر او این توانایی را نداشت، نمیتوان اموال او را توقیف یا او را حبس کرد.
ارایه گواهی پزشک
برای ثبت طلاق در دفترخانه، زوجین (زن و مرد) باید گواهی ارایه دهند که وجود یا عدم وجود جنین را تأیید کند. بدون ارایه این گواهی صیغه طلاق جاری نمیشود مگر اینکه هر دوی آنها از وجود جنین اطلاع داشته باشند. این شرط اختصاص به حالتی که تقاضای طلاق از جانب شوهر است، ندارد.