
مصونسازی اقتصاد؛ چرا و چگونه؟
دکتر ابراهیم رزاقی
به دلیل رویکرد علنی واشنگتن در هجمه اقتصادی به ایران اسلامی، درگیر جنگی تمامعیار در حوزه اقتصاد هستیم. اعلام وضعیت جنگی درعرصه اقتصادی به مفهوم توجه مردم و مسئولین به این خطر بزرگ و تهاجم گسترده است تا از این رهگذر، آمادگیها و تدارکات لازم برای مقابله با این چالش فراهم شود. اساساً در برخورد با موانع و بحرانها، سه رویکرد وجود دارد: انکار بحران و چالش، تلاش برای یافتن راهکار برونرفت و مقابله پس از بروز آن و در نهایت، پیشبینی آینده و آیندهپژوهی برای پیش بودن از اصل بحران. نگاهی به هشدارهای رهبر انقلاب در دهه ۷۰ و تذکر مکرر ایشان بر بستن چاههای نفت برای خروج از اقتصاد تکمحصولی، حکایت از آیندهنگر بودن ایشان دارد و این خصوصیت همچنان در ایشان برجسته است.
ازاینرو، «مصونسازی اقتصاد»، قطع امید از تحولات سیاسی در آمریکا و خارج از مرزها برای رفع تحریمها و بهبود اوضاع معیشت مردم، ازجمله رهنمودهای ایشان در دیدار اخیر با تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی بود. در شرایط تحریمی، دور زدن تحریمها اولین فکری است که طبعاً به ذهن متبادر میشود ولی خاصیتی بیش از تسکین آلام فشارهای اقتصادی ندارد و کمک اساسی به رفع ریشهای معضلات کشور نمیکند. مصونیت بخشی به اقتصاد اما نگاهی دوراندیشانه و ناشی از تجزیهوتحلیل درست شرایط فعلی کشور است و اهدافی همچون تداوم چرخه تولید، مقاومسازی و افزایش بازدارندگی اقتصادی در برابر تهدیدات و اقدامات خصمانه را تعقیب میکند.
اینها همه اقدامات زیربنایی و زیرساختی است که با همت جهادی، کار شبانهروزی و انقطاع کامل از وعدههای سرخرمن خارجیها محقق میشود. علیرغم این واقعیت و طرح این ادعا از سوی برخی مسئولین که امیدی به آنسوی مرزها ندارند، اما هنوز میبینیم که از یکسو سیگنالهایی از سر ضعف بهطرفهای غربی ارسال میشود و از سوی دیگر، برخی مقامات کشور برای گریز از عمل به وظایفشان، تقصیر را به گردن ترامپ و اعوان و انصارش میاندازند! این البته به معنی نادیده گرفتن تحریمها نیست، چه اینکه فشارهای اقتصادی در برهه کنونی، قطعاً بر معیشت مردم اثر منفی گذاشته ولی نباید فراموش کنیم که بحرانهای اقتصادی و انبوهی از امور معوقه که اکنون به پاشنه آشیل کشور تبدیلشده، به دلیل خروج رییسجمهور آمریکا از برجام و عمل نکردن اروپاییها به وعدههایشان سرباز نکرده است.
نکته اینجاست که باید وزن تمام فاکتورهای مؤثر در اقتصاد را بهدرستی سنجید و به هر یک، بهاندازه اهمیت و جایگاهش نمره داد. برجام، یکی از این نمونهها بود که اقتصاد کشور را به شدیدترین وجهی به گروگان گرفت. همه زنجیرههای تولید، ماهها معطل این ماندند که عاقبت توافق هستهای چه میشود، سپس چشمانتظار اجرای آن ماندند و پس از خلف وعده آمریکا و اروپا، اقتصاد کشور هنوز با آن چشمانداز نامشخص کنار نیامده بود که بهمنی از تحریمهای ناجوانمردانه بر سر کشور فرو ریخت. نادیده گرفتن هشدارهایی که کارشناسان اقتصادی – سیاسی درباره غیرقابلاعتماد بودن آمریکا دادند، در کنار تعجیل در اجرای همه تعهدات بدون مطالبه گام متناظر، این پیام را بهطرف مقابل مخابره کرد که ایران به هر ترتیب ممکن، در برجام خواهد ماند. در نتیجه، غرب بهجای عمل به تعهداتش، هر روز طلبکارتر شد و بهجای اینکه تراکنشهای بانکی را تسهیل کرده و معوقاتش را بپردازد، خواستههای فرابرجامی مطرح کرد. هر یک از مطالبات آنها، مانعی بزرگ برای تولیدکنندگان بود و چنانچه، وقتیکه صرف چانهزنی برای تصویب توافق هستهای شد برای توانمندسازی اقتصاد صرف شده بود، اکنون حلقه تحریمها اینقدر تنگ نمیشد.
علاوه بر این، متأسفانه آنچه امروز به دیدگاه و تاکتیک برخی کارگزاران کشور تبدیلشده، عبارت است از «چانهزنی برای احیای برجام» و «دور زدن تحریمها» که پرداختن به روبناست. خب، سؤال اینجاست که چگونه با دستخالی، هشت سال در برابر هجمه نابرابر نظامی دشمن جنگیدیم و پیروز شدیم و از این رهگذر، جایگاه برتر قدرت نظامی منطقه را از آن خود کردهایم، اما نمیتوانیم ما یحتاج خود را در داخل تأمین کنیم؟! این ناتوانی ازاین حقیقت ناشی میشود که مسئولین ما به نیروهای توانمند داخلی اطمینان کافی و وافی ندارند، درحالیکه عکس این ماجرا در جنگ رخ داد و تدبیر جنگ در دست جوانان خلاق و انقلابی بود. ناگفته نماند که در حال حاضر، تقریباً نمیتوان نیازی را در داخل سراغ گرفت که توان برطرف کردن آن بهوسیله نیروها و ظرفیتهای داخلی وجود نداشته باشد. حمایت از این پتانسیلها و ظرفیتها، حتی بسط ید بیشتری در مناسبات بینالمللی به کشورمان میدهد و موقعیتهای امتیازگیری مضاعفی را در گفتگو با طرفهای خارجی در اختیار قرار میدهد. اروپا و آمریکا که به قول قدما، رفیق گرمابه و گلستان هم هستند، در حمایت از تولیدات ملی خود به روی هم شمشیر کشیدند و جنگ تجاری به راه انداختند، درحالیکه برخی معتقد بودند چاقو دسته خودش را نمیبرد!
از طرفی، حمایت از تولید ملی، به حمیت و غیرت ملی بازمیگردد و چون در فرهنگ ما، دسترنج کارگر و تولیدکننده بسیار با ارزش است، ضریب حمایت از تولید باید بهمراتب بیشتر از غرب باشد، اما اینگونه نیست. تلخ است که پس از گذشت نیمقرن از ملی شدن صنعت نفت، هنوز به آن وابستهایم و علیرغم طراحی ساز و کاری همچون «صندوق توسعه ملی»، تکانههای تحریمی کماکان کشور را متأثر میکند. نفت در واقع، بهجای اینکه نعمت باشد، به نقمت تبدیلشده و با وجود امکانات و سرمایههای مادی و معنوی، هنوز برخی چشمبهراه بذل و بخشش سرمایههای خارجی هستند!
به مصداق اینکه «سگ زرد برادر شغال است»، رؤسای جمهور آمریکا وابسته به هر قبیله و جناحی که باشند، هیچوقت نمیتوانند از خطوط قرمز سیاستهای ضد ایرانی عدول کنند و دستور کار مشترک همه آنها، تضعیف جمهوری اسلامی و همنوا کردن ایران با راهبردهای کلان کاخ سفید است. در چنین فضایی که دشمن صراحتاً و بدون پردهپوشی از جنگ اقتصادی سخن میگوید، انتظار کاهش یا رفع خصومت، سادهلوحی است و تنها راه برونرفت از شرایط کنونی، اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی به دست نیروهای انقلابی است، نه عمل به نسخههای فاجعهبار سرمایهداری.
ازاینرو، «مصونسازی اقتصاد»، قطع امید از تحولات سیاسی در آمریکا و خارج از مرزها برای رفع تحریمها و بهبود اوضاع معیشت مردم، ازجمله رهنمودهای ایشان در دیدار اخیر با تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی بود. در شرایط تحریمی، دور زدن تحریمها اولین فکری است که طبعاً به ذهن متبادر میشود ولی خاصیتی بیش از تسکین آلام فشارهای اقتصادی ندارد و کمک اساسی به رفع ریشهای معضلات کشور نمیکند. مصونیت بخشی به اقتصاد اما نگاهی دوراندیشانه و ناشی از تجزیهوتحلیل درست شرایط فعلی کشور است و اهدافی همچون تداوم چرخه تولید، مقاومسازی و افزایش بازدارندگی اقتصادی در برابر تهدیدات و اقدامات خصمانه را تعقیب میکند.
اینها همه اقدامات زیربنایی و زیرساختی است که با همت جهادی، کار شبانهروزی و انقطاع کامل از وعدههای سرخرمن خارجیها محقق میشود. علیرغم این واقعیت و طرح این ادعا از سوی برخی مسئولین که امیدی به آنسوی مرزها ندارند، اما هنوز میبینیم که از یکسو سیگنالهایی از سر ضعف بهطرفهای غربی ارسال میشود و از سوی دیگر، برخی مقامات کشور برای گریز از عمل به وظایفشان، تقصیر را به گردن ترامپ و اعوان و انصارش میاندازند! این البته به معنی نادیده گرفتن تحریمها نیست، چه اینکه فشارهای اقتصادی در برهه کنونی، قطعاً بر معیشت مردم اثر منفی گذاشته ولی نباید فراموش کنیم که بحرانهای اقتصادی و انبوهی از امور معوقه که اکنون به پاشنه آشیل کشور تبدیلشده، به دلیل خروج رییسجمهور آمریکا از برجام و عمل نکردن اروپاییها به وعدههایشان سرباز نکرده است.
نکته اینجاست که باید وزن تمام فاکتورهای مؤثر در اقتصاد را بهدرستی سنجید و به هر یک، بهاندازه اهمیت و جایگاهش نمره داد. برجام، یکی از این نمونهها بود که اقتصاد کشور را به شدیدترین وجهی به گروگان گرفت. همه زنجیرههای تولید، ماهها معطل این ماندند که عاقبت توافق هستهای چه میشود، سپس چشمانتظار اجرای آن ماندند و پس از خلف وعده آمریکا و اروپا، اقتصاد کشور هنوز با آن چشمانداز نامشخص کنار نیامده بود که بهمنی از تحریمهای ناجوانمردانه بر سر کشور فرو ریخت. نادیده گرفتن هشدارهایی که کارشناسان اقتصادی – سیاسی درباره غیرقابلاعتماد بودن آمریکا دادند، در کنار تعجیل در اجرای همه تعهدات بدون مطالبه گام متناظر، این پیام را بهطرف مقابل مخابره کرد که ایران به هر ترتیب ممکن، در برجام خواهد ماند. در نتیجه، غرب بهجای عمل به تعهداتش، هر روز طلبکارتر شد و بهجای اینکه تراکنشهای بانکی را تسهیل کرده و معوقاتش را بپردازد، خواستههای فرابرجامی مطرح کرد. هر یک از مطالبات آنها، مانعی بزرگ برای تولیدکنندگان بود و چنانچه، وقتیکه صرف چانهزنی برای تصویب توافق هستهای شد برای توانمندسازی اقتصاد صرف شده بود، اکنون حلقه تحریمها اینقدر تنگ نمیشد.
علاوه بر این، متأسفانه آنچه امروز به دیدگاه و تاکتیک برخی کارگزاران کشور تبدیلشده، عبارت است از «چانهزنی برای احیای برجام» و «دور زدن تحریمها» که پرداختن به روبناست. خب، سؤال اینجاست که چگونه با دستخالی، هشت سال در برابر هجمه نابرابر نظامی دشمن جنگیدیم و پیروز شدیم و از این رهگذر، جایگاه برتر قدرت نظامی منطقه را از آن خود کردهایم، اما نمیتوانیم ما یحتاج خود را در داخل تأمین کنیم؟! این ناتوانی ازاین حقیقت ناشی میشود که مسئولین ما به نیروهای توانمند داخلی اطمینان کافی و وافی ندارند، درحالیکه عکس این ماجرا در جنگ رخ داد و تدبیر جنگ در دست جوانان خلاق و انقلابی بود. ناگفته نماند که در حال حاضر، تقریباً نمیتوان نیازی را در داخل سراغ گرفت که توان برطرف کردن آن بهوسیله نیروها و ظرفیتهای داخلی وجود نداشته باشد. حمایت از این پتانسیلها و ظرفیتها، حتی بسط ید بیشتری در مناسبات بینالمللی به کشورمان میدهد و موقعیتهای امتیازگیری مضاعفی را در گفتگو با طرفهای خارجی در اختیار قرار میدهد. اروپا و آمریکا که به قول قدما، رفیق گرمابه و گلستان هم هستند، در حمایت از تولیدات ملی خود به روی هم شمشیر کشیدند و جنگ تجاری به راه انداختند، درحالیکه برخی معتقد بودند چاقو دسته خودش را نمیبرد!
از طرفی، حمایت از تولید ملی، به حمیت و غیرت ملی بازمیگردد و چون در فرهنگ ما، دسترنج کارگر و تولیدکننده بسیار با ارزش است، ضریب حمایت از تولید باید بهمراتب بیشتر از غرب باشد، اما اینگونه نیست. تلخ است که پس از گذشت نیمقرن از ملی شدن صنعت نفت، هنوز به آن وابستهایم و علیرغم طراحی ساز و کاری همچون «صندوق توسعه ملی»، تکانههای تحریمی کماکان کشور را متأثر میکند. نفت در واقع، بهجای اینکه نعمت باشد، به نقمت تبدیلشده و با وجود امکانات و سرمایههای مادی و معنوی، هنوز برخی چشمبهراه بذل و بخشش سرمایههای خارجی هستند!
به مصداق اینکه «سگ زرد برادر شغال است»، رؤسای جمهور آمریکا وابسته به هر قبیله و جناحی که باشند، هیچوقت نمیتوانند از خطوط قرمز سیاستهای ضد ایرانی عدول کنند و دستور کار مشترک همه آنها، تضعیف جمهوری اسلامی و همنوا کردن ایران با راهبردهای کلان کاخ سفید است. در چنین فضایی که دشمن صراحتاً و بدون پردهپوشی از جنگ اقتصادی سخن میگوید، انتظار کاهش یا رفع خصومت، سادهلوحی است و تنها راه برونرفت از شرایط کنونی، اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی به دست نیروهای انقلابی است، نه عمل به نسخههای فاجعهبار سرمایهداری.
حمایت