
راهکارهایی برای کنترل بحرانهای خانواده
در سیر تاریخی قانونگذاری در حوزه حقوق خانواده ملاحظه میشود که قانونگذار ایران در تلاش است با وضع قوانینی خاص، بیش از پیش به حمایت از نهاد خانواده، رعایت حقوق زنان و حفظ صرفه و صلاح فرزندان بپردازد. مسعود غفاریراد، کارشناس ارشد حقوق خصوصی با ارسال یادداشتی به روزنامه «حمایت» اقدامات مورد نیاز برای کنترل بحرانهای خانواده را در ابعاد مختلف حقوقی و اجتماعی مورد بررسی قرار داده است که در ادامه میخوانید:
دانشمندان علوم اجتماعی، یکی از مهمترین عوامل حفظ جامعه از انحطاط و سقوط را حفظ ارکان نهاد خانواده میدانند. خانواده به عنوان اساسیترین عنصر تشکیلدهنده هر جامعه، نقشی بیبدیل در پیشرفت فرهنگی و تعالی فردی و گروهی دارد. البته نباید فراموش کرد که تاثیرگذاری بین خانواده و جامعه یک ارتباط دوطرفه است اما برای فرهنگسازی پایدار و پیریزی اصول و ارزشهای هر جامعه، موثرترین استراتژی، تمرکز بر نخستین پایگاههای تربیتی و آموزشی است که کانون بانشاط خانواده و محیط سازنده مدرسه، از مهمترین این مراکز هستند. نخستین آثار انحطاط اجتماعی را باید در خانوادهها جستجو کرد، آنجا که فرزندان در حال تربیت و پرورش هستند. بنابراین اگر مسئولان امر به کارکرد خانواده در جهت حفظ ارزشهای اعتقادی، اجتماعی و تولید فرهنگ انسانساز توجه کافی و مطلوب داشته باشند، بخش عظیمی از دغدغههای جامعه برای استفاده مطلوب و مفید از امکانات جدید همچون فضای مجازی و موارد مشابه مرتفع میشود. البته این سخن منافاتی با نظارتهای قانونی یا قوانین کنترلی جاری ندارد. یکی از وظایف مهم نظامهای سیاسی حاکم این است که از نهاد خانواده حمایت و حراست کنند. نظام حقوقی ایران نیز به تبعیت از آموزههای مذهبی و فرهنگی، مقررات و ضوابطی را در جهت استحکام بخشیدن به بنیان خانواده وضع کرده و در همین راستا در بخشی از قانون اساسی آمده است: خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است و توافق عقیدتی و آرمانی در تشکیل خانواده که زمینهساز اصلی حرکت تکاملی و رشد یابنده انسان است، اصلی اساسی بوده و فراهم کردن امکانات جهت نیل به این مقصود از وظایف حکومت اسلامی است. همچنین در سیر تاریخی قانونگذاری در حوزه حقوق خانواده ملاحظه میشود که قانونگذار ایران در تلاش است با وضع قوانین خاص، بیش از پیش به حمایت از نهاد خانواده، رعایت حقوق زنان و حفظ صرفه و صلاح فرزندان بپردازد. با اینکه در اغلب نظامهای حقوقی جهان و از آن جمله قانون مدنی ایران، تعریف روشنی از نهاد خانواده ارائه نشده ولی از مطالعه مجموعه مقررات این حوزه میتوان استنباط کرد که خانواده متشکل از زن، شوهر و فرزندان است و در یک حد وسیعتر نیز شامل اقربای واجبالنفقه میشود که در این مجال، محور بحث ما راجع به زندگی مشترک زوجین خواهد بود. زندگی مشترک زوجین با انعقاد عقد نکاح و ایجاد رابطه زوجیت آغاز میشود. عقد نکاح تنها عقدی است که باید بر پایه مهر و محبت استوار باشد و با همدلی، اعتماد، وفاداری و عشق توأم باشد تا بتواند به شکل مطلوب استمرار یافته و بر دوام و قوام آن افزوده شود. محیط گرم یک خانواده بانشاط بستر مناسبی است تا اعضای آن بتوانند در آرامش و امنیت روحی و روانی رشد و توسعه پیدا کنند. فرزندان در چنین خانوادهای فرصت مییابند تا استعدادهایی که خداوند متعال در وجودشان به ودیعه نهاده است را شکوفا کنند که ثمره آن رشد فردی و تعالی جامعه خواهد بود.
از طرفی بر اساس نتایج آسیبشناسیهای علمی صورتگرفته مشخص شده است که بسیاری از جرایم و رفتارهای ناهنجار افراد در سطح جامعه، ریشه در اختلافات و بدرفتاریهای خانوادگی دارد. متاسفانه بر اساس آمارهای ارائهشده، تعداد دعاوی خانواده و نیز نرخ طلاق بهخصوص طلاق توافقی در کشور، طی سالهای گذشته رشد تاملبرانگیزی داشته که این امر شامل اقشار گوناگون اجتماع در طبقات مختلف علمی، اقتصادی، شغلی و سنی است.
با اینکه شارع مقدس طلاق را تحت شرایطی جایز دانسته و قانونگذار نیز این واقعه حقوقی را به رسمیت شناخته و شرایط حاکم بر آن را در قوانین مربوطه از جمله مواد ۱۱۳۳ تا ۱۱۵۷ قانون مدنی تشریح کرده اما این اولین راه برونرفت از مشکلات و اختلافات خانوادگی نیست و هیچ یک از عقلای جامعه نمیپذیرند که تنها راه نجات برای خلاصی زوجین از اختلافنظرها یا حتی تنشهای رفتاری فی مابین، مفارقت و جدایی زن و شوهر باشد، مخصوصا در جایی که زندگی و آینده فرزند یا فرزندان نیز در میان باشد. زیرا در اغلب دعاوی خانوادگی منتج به طلاق، ملاحظه میشود که زوجین زمان نسبتا طولانی را با کشمکش و جدل، پشت سر گذاشتهاند تا به این حد از تنفر و دلخستگی رسیدهاند. بررسی و مطالعه پروندههای متعدد دعاوی خانواده مثبت این مدعاست که در عموم موارد، عامل تنشهای بزرگ و بحرانساز، یک موضوع پیشپا افتاده، نداشتن مهارت اجتماعی، ضعف در برقراری ارتباط با یکدیگر، ناآگاهی از مسایل جنسی، ناآگاهی از حقوق و تکالیف ناشی از زوجیت، دخالت مخرب خانوادهها و موارد مشابه دیگری است، در حالی که اگر هر کدام از این کاستیها بهموقع و به جای خود جبران شود، مانع بروز تنشهای عمیق و بحرانساز خواهد شد یا لااقل از شدت آن میکاهد.
قانونگذار ایران در طول سالیان گذشته با وضع مقرراتی همچون مواد ۱۰۳۴ و به بعد قانون مدنی، قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۵۳، قانون نحوه اهدای جنین به زوجین نابارور مصوب سال ۱۳۸۲ و نیز قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۹۱، همواره به دنبال ایجاد حمایتهای قانونی از کیان خانواده بوده و به نوعی تلاش کرده است تا از وقوع طلاق در شرایط هیجانی و احساسی جلوگیری کند. به همین منظور ماده ۱۶ قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ مقرر کرده است: به منظور تحکیم مبانی خانواده و جلوگیری از افزایش اختلافات خانوادگی و طلاق و سعی در ایجاد صلح و سازش، قوهقضاییه موظف است مراکز مشاوره خانواده را در کنار دادگاههای خانواده ایجاد کند. قوهقضاییه نیز با تلاشهای قابل تحسین خود در یکی دو سال اخیر، زمینه لازم برای احراز صلاحیت کارشناسان واجد شرایط و نیز ایجاد و فعالیت مراکز مشاوره خانواده را در معیت دادگاههای خانواده فراهم کرده است. بر اساس وظایف مصرحه در آییننامههای مربوطه، این مراکز باید ضمن ارائه مشاورههای تخصصی، در جهت برقراری صلح و سازش بین زوجین متقاضی طلاق، اهتمام ورزند. در اینجا باید به این نکته توجه کرد که با التفات به اینکه به طور معمول، هیچگاه زوجین از روز آغاز زندگی قصدی برای طلاق و جدایی ندارند، لذا متزلزل شدن ارکان خانواده و تخریب روابط صمیمی زوجین و تبدیل آن به بحران، تنش و دشمنی، بر اثر یک فرایند و با وقوع سلسلهای از دلخوریها، تفاهم نداشتنها و لجبازیها در حالت خوشبینانه و اختلافات جدیتر مانند خشونت، خیانت، انواع انحرافات و امثالهم، رخ میدهد و در نتیجه اقدامات اصلاحی زمانی میتوانند کارسازتر و موثرتر باشند که قبل از رسیدن زوجین به وضع کراهت شدید از یکدیگر، به کار گرفته شوند. بنابراین شایسته است تا از ظرفیت و توان علمی و تخصصی مراکز مشاوره خانواده در کشور که به همت معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم و مرکز امور مشاوران قوهقضاییه در شرف ایجاد است، به نحو مطلوب و گستردهتری بهرهمند شد. نمایندگان مجلس شورای اسلامی ماه گذشته طرحی با عنوان «طرح جمعیت و تعالی خانواده» را جهت تصویب به کمیسیون مربوطه ارجاع کردند که گذشته از نقدی که به بخشهایی از طرف مذکور مانند هدف تعیینشده در ماده ۱۶ یا تبصره ماده ۱۵ وارد است، فرصت مناسبی است تا بتوان بسترهای لازم برای اقدامات اصلاحی پیشگیرانه در راستای حراست از کیان خانواده و آموزش زوجین در جهت حفاظت از روابط عاطفی فی مابین خود و فرزندان را ایجاد کرد. بر پایه مطالعات و تجربیات حاصل باید بگوییم آنچه اثر بنیادین در عدم استحکام نهاد خانواده دارد، عبارت از موارد ذیل است: الف) اشتباه در انتخاب همسر؛ یکی از اساسیترین عواملی که در بروز ناهماهنگیهای زندگی مشترک نقش مهمی دارد، استفاده از شاخصهای صحیح برای انتخاب همسر است. اصولاٌ دختر و پسر باید همکفو باشند و به عبارتی باید در اوصاف مختلف علمی، اجتماعی، اقتصادی و شخصیتی با یکدیگر قرابت لازم را داشته باشند که تشخیص این مهم نیاز به مشورت با افراد ذیصلاح دارد. معضل بزرگی که در این زمینه، جامعه با آن مواجه بوده، این است که غالبا پدران و مادران در انتخاب همسر برای فرزندان خویش، در کنارآنها نبوده و نقش موثری ندارند و این خلا در حال تبدیل شدن به یک فرهنگ غلط است. البته وضعیت افراطی آن نیز قابل قبول نخواهد نبود. فرهنگسازی جهت انجام مشاوره و دقت کافی در انتخاب منطقی همسر نیز امری ضروری است که میتواند از طریق ارائه محتواهای آموزشی در کتب درسی از مقاطع راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه و نیز تهیه و پخش فیلمها و سریالهایی با رویکرد تقویت نقش محوری خانواده در انتخاب همسر برای فرزندان به عنوان مشاوری صالح حاصل شود.
ب) نداشتن مهارت لازم برای استحکام بخشیدن به زندگی مشترک؛ همانگونه که بیان شد، غالب بحرانهای منجر به طلاق، ریشه در اختلافاتی دارد که در ابتدای امر، قابل حل و فصل هستند، بنابراین لازم است تا زوجین نسبت به اموری که در تنظیم روابط خانوادگی موثر هستند، راهنمایی شده و آموزش ببینند. یکی از موثرترین راهکارهایی که در حال حاضر نیز در کشورهای مختلف به عنوان تجربهای موفق به کار گرفته میشود، ایجاد کارگاههای آموزشی است. در این کارگاهها که با حضور کارشناسان خبره، مجرب و متخصص حوزههای علمی مرتبط در هر محله یا منطقه تشکیل میشود، آخرین دستاوردهای علمی و آموزههای اعتقادی برای مقابله با بحرانها و اختلافات زوجین و اصول برقراری ارتباط منطقی با یکدیگر و موارد دیگر در اختیار زوجین قرار داده میشود و زوجین نیز با حضور در این کارگاهها، ضمن طرح مشکل خود میتوانند از تجربیات و تخصص کارشناسان برای مدیریت مشکل خانواده بهرهمند شوند. در واقع این کارگاه مانند محتوای یک پودمان علمی باعث افزایش سطح آگاهی زوجین برای مواجه صحیح با اختلافات و رفع مشکلات خواهد شد.
چنانچه برای تشکیل کارگاههای آموزشی، حمایتهای قانونی صورت گرفته و زوجین نیز مقید و تشویق شوند تا در بازههای زمانی مشخص در این کارگاهها حضور پیدا کنند، میتوان امید داشت ضمن بالا رفتن مهارتهای لازم در زندگی مشترک، گام بلندی در جهت استحکام نهاد خانواده برداشته شود. در نهایت نیز باید گفت مراکز مشاوره خانواده قوهقضاییه یا مراکز ذیصلاح مشابه، بازوان توانمندی در جهت نیل به هدف مقدس استحکام بنیان خانواده خواهند بود.
از طرفی بر اساس نتایج آسیبشناسیهای علمی صورتگرفته مشخص شده است که بسیاری از جرایم و رفتارهای ناهنجار افراد در سطح جامعه، ریشه در اختلافات و بدرفتاریهای خانوادگی دارد. متاسفانه بر اساس آمارهای ارائهشده، تعداد دعاوی خانواده و نیز نرخ طلاق بهخصوص طلاق توافقی در کشور، طی سالهای گذشته رشد تاملبرانگیزی داشته که این امر شامل اقشار گوناگون اجتماع در طبقات مختلف علمی، اقتصادی، شغلی و سنی است.
با اینکه شارع مقدس طلاق را تحت شرایطی جایز دانسته و قانونگذار نیز این واقعه حقوقی را به رسمیت شناخته و شرایط حاکم بر آن را در قوانین مربوطه از جمله مواد ۱۱۳۳ تا ۱۱۵۷ قانون مدنی تشریح کرده اما این اولین راه برونرفت از مشکلات و اختلافات خانوادگی نیست و هیچ یک از عقلای جامعه نمیپذیرند که تنها راه نجات برای خلاصی زوجین از اختلافنظرها یا حتی تنشهای رفتاری فی مابین، مفارقت و جدایی زن و شوهر باشد، مخصوصا در جایی که زندگی و آینده فرزند یا فرزندان نیز در میان باشد. زیرا در اغلب دعاوی خانوادگی منتج به طلاق، ملاحظه میشود که زوجین زمان نسبتا طولانی را با کشمکش و جدل، پشت سر گذاشتهاند تا به این حد از تنفر و دلخستگی رسیدهاند. بررسی و مطالعه پروندههای متعدد دعاوی خانواده مثبت این مدعاست که در عموم موارد، عامل تنشهای بزرگ و بحرانساز، یک موضوع پیشپا افتاده، نداشتن مهارت اجتماعی، ضعف در برقراری ارتباط با یکدیگر، ناآگاهی از مسایل جنسی، ناآگاهی از حقوق و تکالیف ناشی از زوجیت، دخالت مخرب خانوادهها و موارد مشابه دیگری است، در حالی که اگر هر کدام از این کاستیها بهموقع و به جای خود جبران شود، مانع بروز تنشهای عمیق و بحرانساز خواهد شد یا لااقل از شدت آن میکاهد.
قانونگذار ایران در طول سالیان گذشته با وضع مقرراتی همچون مواد ۱۰۳۴ و به بعد قانون مدنی، قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۵۳، قانون نحوه اهدای جنین به زوجین نابارور مصوب سال ۱۳۸۲ و نیز قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۹۱، همواره به دنبال ایجاد حمایتهای قانونی از کیان خانواده بوده و به نوعی تلاش کرده است تا از وقوع طلاق در شرایط هیجانی و احساسی جلوگیری کند. به همین منظور ماده ۱۶ قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ مقرر کرده است: به منظور تحکیم مبانی خانواده و جلوگیری از افزایش اختلافات خانوادگی و طلاق و سعی در ایجاد صلح و سازش، قوهقضاییه موظف است مراکز مشاوره خانواده را در کنار دادگاههای خانواده ایجاد کند. قوهقضاییه نیز با تلاشهای قابل تحسین خود در یکی دو سال اخیر، زمینه لازم برای احراز صلاحیت کارشناسان واجد شرایط و نیز ایجاد و فعالیت مراکز مشاوره خانواده را در معیت دادگاههای خانواده فراهم کرده است. بر اساس وظایف مصرحه در آییننامههای مربوطه، این مراکز باید ضمن ارائه مشاورههای تخصصی، در جهت برقراری صلح و سازش بین زوجین متقاضی طلاق، اهتمام ورزند. در اینجا باید به این نکته توجه کرد که با التفات به اینکه به طور معمول، هیچگاه زوجین از روز آغاز زندگی قصدی برای طلاق و جدایی ندارند، لذا متزلزل شدن ارکان خانواده و تخریب روابط صمیمی زوجین و تبدیل آن به بحران، تنش و دشمنی، بر اثر یک فرایند و با وقوع سلسلهای از دلخوریها، تفاهم نداشتنها و لجبازیها در حالت خوشبینانه و اختلافات جدیتر مانند خشونت، خیانت، انواع انحرافات و امثالهم، رخ میدهد و در نتیجه اقدامات اصلاحی زمانی میتوانند کارسازتر و موثرتر باشند که قبل از رسیدن زوجین به وضع کراهت شدید از یکدیگر، به کار گرفته شوند. بنابراین شایسته است تا از ظرفیت و توان علمی و تخصصی مراکز مشاوره خانواده در کشور که به همت معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم و مرکز امور مشاوران قوهقضاییه در شرف ایجاد است، به نحو مطلوب و گستردهتری بهرهمند شد. نمایندگان مجلس شورای اسلامی ماه گذشته طرحی با عنوان «طرح جمعیت و تعالی خانواده» را جهت تصویب به کمیسیون مربوطه ارجاع کردند که گذشته از نقدی که به بخشهایی از طرف مذکور مانند هدف تعیینشده در ماده ۱۶ یا تبصره ماده ۱۵ وارد است، فرصت مناسبی است تا بتوان بسترهای لازم برای اقدامات اصلاحی پیشگیرانه در راستای حراست از کیان خانواده و آموزش زوجین در جهت حفاظت از روابط عاطفی فی مابین خود و فرزندان را ایجاد کرد. بر پایه مطالعات و تجربیات حاصل باید بگوییم آنچه اثر بنیادین در عدم استحکام نهاد خانواده دارد، عبارت از موارد ذیل است: الف) اشتباه در انتخاب همسر؛ یکی از اساسیترین عواملی که در بروز ناهماهنگیهای زندگی مشترک نقش مهمی دارد، استفاده از شاخصهای صحیح برای انتخاب همسر است. اصولاٌ دختر و پسر باید همکفو باشند و به عبارتی باید در اوصاف مختلف علمی، اجتماعی، اقتصادی و شخصیتی با یکدیگر قرابت لازم را داشته باشند که تشخیص این مهم نیاز به مشورت با افراد ذیصلاح دارد. معضل بزرگی که در این زمینه، جامعه با آن مواجه بوده، این است که غالبا پدران و مادران در انتخاب همسر برای فرزندان خویش، در کنارآنها نبوده و نقش موثری ندارند و این خلا در حال تبدیل شدن به یک فرهنگ غلط است. البته وضعیت افراطی آن نیز قابل قبول نخواهد نبود. فرهنگسازی جهت انجام مشاوره و دقت کافی در انتخاب منطقی همسر نیز امری ضروری است که میتواند از طریق ارائه محتواهای آموزشی در کتب درسی از مقاطع راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه و نیز تهیه و پخش فیلمها و سریالهایی با رویکرد تقویت نقش محوری خانواده در انتخاب همسر برای فرزندان به عنوان مشاوری صالح حاصل شود.
ب) نداشتن مهارت لازم برای استحکام بخشیدن به زندگی مشترک؛ همانگونه که بیان شد، غالب بحرانهای منجر به طلاق، ریشه در اختلافاتی دارد که در ابتدای امر، قابل حل و فصل هستند، بنابراین لازم است تا زوجین نسبت به اموری که در تنظیم روابط خانوادگی موثر هستند، راهنمایی شده و آموزش ببینند. یکی از موثرترین راهکارهایی که در حال حاضر نیز در کشورهای مختلف به عنوان تجربهای موفق به کار گرفته میشود، ایجاد کارگاههای آموزشی است. در این کارگاهها که با حضور کارشناسان خبره، مجرب و متخصص حوزههای علمی مرتبط در هر محله یا منطقه تشکیل میشود، آخرین دستاوردهای علمی و آموزههای اعتقادی برای مقابله با بحرانها و اختلافات زوجین و اصول برقراری ارتباط منطقی با یکدیگر و موارد دیگر در اختیار زوجین قرار داده میشود و زوجین نیز با حضور در این کارگاهها، ضمن طرح مشکل خود میتوانند از تجربیات و تخصص کارشناسان برای مدیریت مشکل خانواده بهرهمند شوند. در واقع این کارگاه مانند محتوای یک پودمان علمی باعث افزایش سطح آگاهی زوجین برای مواجه صحیح با اختلافات و رفع مشکلات خواهد شد.
چنانچه برای تشکیل کارگاههای آموزشی، حمایتهای قانونی صورت گرفته و زوجین نیز مقید و تشویق شوند تا در بازههای زمانی مشخص در این کارگاهها حضور پیدا کنند، میتوان امید داشت ضمن بالا رفتن مهارتهای لازم در زندگی مشترک، گام بلندی در جهت استحکام نهاد خانواده برداشته شود. در نهایت نیز باید گفت مراکز مشاوره خانواده قوهقضاییه یا مراکز ذیصلاح مشابه، بازوان توانمندی در جهت نیل به هدف مقدس استحکام بنیان خانواده خواهند بود.
حمایت